۱/۱۴/۱۳۸۹

آغاز بکار بزرگترین برخورددهنده دنیا برای کشف منشاء جهان


برخورد دهنده بزرگ LHC در مرز میان سوئیس و فرانسه سرانجام پس از ۲۵ سال تلاش دانشمندان آغاز به کار کرد و پروتونها با انرژی ۷ هزار میلیارد الکتروولت را در یک تونل ۲۷ کیلومتری به حرکت در آورد.
پس از سپتامبر سیاه ۲۰۰۸ که در آن بزرگترین برخورددهنده دنیا با عنوان LHC واقع در سرن سوئیس (شورای تحقیقات هسته ای اروپا) در نخستین لحظات فعالیت خود قربانی یک خرابی بزرگ شد و بیش از یکسال از کار باز ماند و پس از خرابکاری پرنده ای که در ماه نوامبر گذشته یک تکه نان باگت را داخل یکی از جعبه تقسیمهای سیستم خنک کننده برخورد دهنده انداخت، سرانجام LHC روز گذشته (۳۰ مارس) فعالیت خود را آغاز کرد و اولین برخوردهای میان ابرهای پروتونی در داخل تونل زیرزمینی به طول ۲۷ کیلومتر در مرز میان سوئیس و فرانسه رخ داد.
تونلی که به اعتقاد “رالف هاور” مدیر کل مرکز سرن می تواند “محل تولد عصر جدیدی از فیزیک باشد”.
به گزارش خبرگزاری مهر، در این تونل ۲۷ کیلومتری تازه ترین فناوریهایی که تاکنون هرگز آزمایش نشده بودند گردهم آمده اند و به کمک این فناوریها به ویژه ابر رساناهایی که در دمای ۲۷۱ درجه زیر صفر عمل می کنند زمانی فراخواهد رسید که انرژی برخورد دهنده پروتونها به ۱۴ ترا الکترو ولت می رسد.
انرژی که زمین هرگز به چشم خود ندیده است چرا که این انرژی تنها زمانی ایجاد شده است که جهان تازه متولد شده بود و کسری از ثانیه زندگی خود را پشت سر می گذاشت و هنوز سالیان درازی نیاز بود که سیاره خاکی پا به عرصه وجود بگذارد.
با دستیابی به این انرژی، مشاهده دنیایی امکانپذیر خواهد شد که تاکنون دانشمندان تنها تئوری وجود آن را ارائه کرده اند.
این ابر ماشین اثبات خواهد کرد که آیا همانند داستانهای علمی تخیلی دنیاهایی در ابعاد دیگر وجود دارند یا خیر و به دانشمندان کمک خواهد کرد که به دنبال ذراتی بگردند که با عنوان “particle Higgs boson” شناخته می شوند.
اولین برخوردهای میان پروتونها در تونل برخورد دهنده بزرگ LHC نشانه ای از پیروزی علم است. این برخورد دهنده می تواند به مطالعه موادی در دمای ۱۰۰ هزار برابر بیشتر از دمای هسته خورشید بپردازد.
در ماراتون روز سه شنبه ۳۰ مارس، پس از یک شب بی خوابی و کار و دو تلاش ناموفق در صبح، سرانجام در عصر انفجاری از شادی و بارانی از اشک شوق در سالن کنترل برخورد دهنده جریان یافت و از تونل عجایب، پروتونهای آزاد در میان چشمان خسته دانشمندانی که امید به موفقیت فعالیت داشتند به حرکت در آمدند.
این برخورد دهنده ذرات، بزرگترین و پرقدرت ترین برخورد دهنده دنیا است و بیش از ۵ هزار دانشمند را برای کشف منشاء جهان، ماهیت “بیگ بنگ” (انفجار بزرگ)، ماده تاریک و ابعاد کیهان به خدمت گرفته است.
رکورد انرژی برخورد ۷ ترا الکتروولتی (۷ هزار میلیارد الکتروولت) که روز سه شنبه این برخورد دهنده به ثبت رساند ۵/۳ برابر بیش از رکورد برخورد دهنده مستقر در “فرمی لب” (لابراتوارهای فرمی) در شیکاگوی آمریکا است.
در بامداد روز ۳۰ مارس دو دسته پروتون وارد تونل شدند که به دلیل عملکرد بد، فعال نشدند. سرانجام پس از ۱۱ ساعت کار، دو دسته ذرات جدید با موفقیت و به طور پایدار در سرتاسر تونل با سرعت برابر با ۹/۹۹ درصد سرعت نور به حرکت در آمدند.
این ذرات به طور منظم تا پایان سال ۲۰۱۱ به یکدیگر برخورد خواهند کرد و به مرور تاریخ گذشته جهان را در پیش روی دانشمندان به تصویر خواهند کشید.



۸/۰۵/۱۳۸۸

فیزیکدانان به 6 دلیل نمی توانند بخوابند!



خبرگزاری مهر :
فیزیکدانانی که در کنفرانس موسسه Perimeter شرکت داشته اند از نگرانی ها و دغدغه های ریشه ای خود درباره علم فیزیک و ناشناخته های جهان هستی که گاه خواب را از چشم آنها می گیرد، سخن گفته اند.
به گزارش خبرگزاری مهر، از گروهی از فیزیکدانان در کنفرانسی در کانادا پرسیده شد چه موضوعی شبها شما را بی خواب می کند؟ پاسخها و بحثهایی که پس از این سئوال به وجود آمد بخشی از برنامه 10 روزه فیزیکی به نام "کوانتوم تا کیهان" بود که روز 25 اکتبر 2009 به پایان رسید.
در حالی که برخی از فیزیکدانان شرکت کننده در این برنامه اعتراف کردند شبها بسیار خوب می خوابند برخی دیگر از آنها 6 معمای کلیدی را طی جلسه مطرح کردند که فکر یافتن پاسخ این معماها باعث بی خوابی آنها می شود.
چرا این جهان؟: فیزیکدانان در مسیر پیگیری قوانین بنیادین طبیعت به صورت ذاتی بر روی واقعیتی قدیمی تحقیق می کردند: کشف اینکه چرا جهان هستی باید اینگونه باشد که اکنون دیده می شود؟ در صورتی که بتوان به قوانین دیگری اندیشید، چرا جهان هایی که توسط این قوانین توضیح داده می شوند در جهانی دیگر قرار ندارند؟  به گفته شان کرول از دانشگاه کلتک "شاید در نهایت دریابیم که هیچ جهان دیگری به جز آنچه ما می شناسیم وجود ندارد که البته به نظر من تصور درستی نیست." به اعتقاد کرول طبیعت امکان وجود جهانهای متفاوت را با قوانین مختلف ایجاد کرده است، پس در واقع در جهان ما آنچه به سئوال تبدیل می شود این است که چرا این قوانین بر جهان ما حکمفرما هستند و  چرا قوانین دیگری وجود ندارد؟
ماده از چه چیزی ساخته شده است؟ اکنون آشکار شده است که ماده معمولی، اتمها، ستاره ها و کهکشانها تنها چهار درصد از کل انرژی جهان را تشکیل می دهند و آنچه ذهن دانشمندان را به خود مشغول کرده است 96 درصد باقی مانده جهان است. کاترین فریز فیزیکدان دانشگاه میشیگان معتقد است بخشی از این مسئله یعنی طبیعت ماده تاریک می تواند به پاسخ این سئوال بزرگ نزدیک باشد. وی به اطلاعات جدیدی که از ماموریتهایی مانند ماموریت ماهواره فرمی ناسا اشاره می کند که نشان می دهند ذرات ماده تاریک با سرعتی بسیار بالا در حال خنثی کردن یکدیگر بوده و به این شکل خصوصیت ماده تاریک را آشکار می کنند. اما کشف انرژی تاریک که با سرعتی بالا در حال گسترده شدن در جهان است معماهای بزرگ و جدیدی را برای دانشمندان به وجود آورده است که تا کنون پاسخ قطعی برای آنها یافته نشده است. سئوالاتی مانند طبیعت انرژی تاریک و اینکه با وجود کوچکی چگونه می تواند به کهکشانها، ستاره ها و اولین نشانه های حیات مجال وجود بدهد.
ترکیب و پیچیدگی چگونه به وجود می آید؟ لئو کادانانوف فیزیکدان و ریاضیدان دانشگاه شیکاگو دریافته است که اکثر مسائل جالب توجه و پیچیده به گونه ای با ظهور سیستمهای ترکیبی و پیچیده در ارتباطند. کادانانوف معتقد است فیزیکدانان ذره ای و کیهانی شاید اگر تنها بر روی بزرگترینها و کوچکترینها تمرکز داشته باشند، حقایق مهم و ارزشمندی را از دست بدهند. به گفته وی ما هنوز نمی دانیم شیئی ساده مانند شیشه پنجره چگونه خود را به شکلی که دیده می شود حفظ می کند، به همین دلیل بررسی و تحقیق بر روی نمونه های رایج و پیش پا افتاده نیز به اندازه دیگر پدیده های بزرگ و پیچیده مهم و درک آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. وی معتقد است زندگی خود زمانی قابل درک خواهد بود که بتوان دریافت چگونه ترکیب عناصر ساده و رویدادهای ساده به تشکیل پدیده های پیچیده منتهی می شوند.
آیا نظریه ریسمان هرگز به اثبات خواهد رسید؟ فیزیکدان دانشگاه کمبریج یکی از دوستداران پرشور جاذبه های ریاضی نظریه ریسمان است، نظریه ای که می گوید ذرات بنیادینی که در جهان مرئی وجود دارند و مشاهده می شوند نقطه شکل نیستند بلکه از رشته های ریزی تشکیل شده اند. با این حال دیوید تانگ فیزیکدان دانشگاه کمبریج در بخشی از زندگی خود زمانی که دریافت شاید در طول زندگی خود نتواند به تمامی حقیقت این نظریه پی ببرد، دچار بحران فلسفی شد. حتی آزمایشهایی مانند آزمایش برخورد دهنده بزرگ هادرون و ماهواره پلانک در حالی که قادر خواهند بود بخشهای جدیدی از جهان را به فیزیک معرفی کنند، قادر نخواهند بود اثباتی قطعی را درباره رشته های بنیادین جهان ارائه کنند. ناراحتی تانگ از این رو است که به اعتقاد وی این نظریه می تواند با بسیاری از مسائل بنیادین جهان از قبیل رفتار کوارک ها و فلزهای ناشناخته، کنار بیاید و انطباق پیدا کند.
"واقعیت" واقعا چیست؟ شاید بخشهایی از جهان ماده پا را از مرزهای درک انسان فراتر گذاشته باشند اما آنتون زلینجر از دانشگاه وین امیدوار است فیزیکدانان با کشفیات کنونی خود در واقع انگشت بر روی واقعیتی عظیم تر از آنچه تصور می شود گذاشته باشند. وی متخصص آزمایشهای کوانتمی است که تاثیر مشاهده مشاهده کنندگان را بر روی شکل واقعیت آشکار می کند. وی معتقد است "شاید کشف بزرگ زمانی رخ دهد که ما درک ارتباط میان واقعیت، دانش و عملکرد خود را آغاز کرده باشیم." این تفکر زلینجر کمی گیج کننده و سنگین به نظر می رسد اما در عمل به خوبی به اثبات رسیده است. به گزارش مهر، وی به همراه دیگر فیزیکدانان نشان داده است ذراتی که از یکدیگر فاصله زیادی دارند می توانند به گونه ای به حالات کوانتمی دست پیدا کنند که در آن با یکدیگر در ارتباط هستند و به همین دلیل مشاهده یکی از این ذرات بر روی نتیجه مشاهده ذره بعدی تاثیر مستقیم می گذارد. تا کنون کسی موفق به درک این حقیقت نشده است که جهان واقعی چه شکلی دارد تا در نتیجه دریابد در چه زمانی در حال نظاره جهان هستی است.
فیزیک انسان را تا کجا خواهد برد؟ شاید بزرگترین سئوال تمامی فیزیکدانان این باشد که فرایند تحقیق و مطالعه ای که بخشهای ناشناخته فراوانی از جهان هستی را از زمان گالیله و کپلر بر بشر آشکار کرده است در حال اتمام است یا خیر؟ نگرانی لارنس کراوس فیزیکدان دانشگاه آریزونا از این است که شاید روزی انسان در علوم تجربی به محدودیتهای اساسی برسد. در حال حاضر بسیاری از پدیده های طبیعی با علم کنونی قابل توضیح نیستند و این ناتوانی می تواند آغازگری برای پایان عمق بخشیدن به درک انسان از جهان هستی باشد.
بر اساس گزارش نیوساینتیست، به همین دلیل اکنون نیاز به ذهنهای جوان و فعال برای یافتن شیوه های جدیدی که بتوانند به میزان و سرعت درک انسان و اکتشافات بیافزاید به خوبی احساس می شود. در این صورت شاید روزی فیزیک بحران زده بشر به آرامش برسد و یا دست کم با مشکلات سطحی تری مواجه شود.



۵/۰۹/۱۳۸۸

نظريه ابر ريسمانها


مقدمه:  اما در واقع يك ريسمان از چه چيزي ساخته شده است؟ يك ريسمان يك مقدار كوچك انرژي است و در اينجا هيچ چيزي كوچكتر از اين مقدار انرژي نيست.
در نظريه ي ريسمان به جاي اينكه هر ذره را مستقل در نظر بگيريم به صورت رشته اي پيوسته با شكلهاي مختلف درنظر ميگيريم , مثلا الكترون را مي توان مانند يك النگو رشته اي بدانيم كه دو سرش بهم گره خورده و حلقه دايره اي تشكيل داده است. علت بوجود آمدن اين نظريه اين بود كه گرانش با كوانتوم مشكل دارد. همچنانكه گفته شد در دنياي ما چهار نيروي اصلي بنامهاي الكترومغناطيسي، هسته اي قوي، هسته اي ضعيف و گرانشي وجود دارد. سه نيروي اول به ترتيب مي توانند با هم در انرژيهاي بالا متحد شوند و يك نظريه واحد داشته باشند. يعني انشعاباتي از يك نظريه ي اصلي باشند. اصطلاحاٌ مي گويند اين سه نظريه در انرژيهاي بالا تقارن دارند و در انرژيهاي معمولي دچار شكست خودبخودي تقارن مي شوند. اما چهارمين نيروي اصلي يعني گرانش دو مشكل اساسي دارديكي وحدت نيافتن با سه نيروي ديگر و ديگر اينكه اگر ذرات را نقطه اي در نظر بگيريم، سطح مقطع برهم كنش نيروي گرانشي بين دو ذره ي نقطه اي كه بهم نزديك مي شوند طبقنظريه ي كوانتومي بي نهايت بدست مي آيد. از اينرو ذرات بصورت ريسمانهاي يك بعدي در نظر گرفته شدند. مثلا الكترون يا كواركها همگي ريسمانهاي بسته و حلقوي با شكلهاي مختلفند. در اين تصورجديد، ديگر برهم كنش ذرات در زمان و مكان خاص رخ نمي دهد بلكه شما دو حلقه داريد كه در فضا بهم نزديك مي شوند و با عكسبرداي تخيلي يك پوسته به شكل شلنگ نمايش داده مي شود. مثل اينكه دو شلنگ بهم برخورد كرده باشند و دو شلنگ جديد بوجود آورده باشند. در اين نظريه هم وحدت ميسر است و هم بينهايتهاي گرانش كوانتومي برطرف مي شود.
چكيده:
ابعاد اضافي: نظريه ي ريسمان ادعا مي كند كه دنياي ما ده بعديست. يعني نه بعد مكاني و يك بعد زماني دارد. اين برخلاف تجربيات ماست. يعني ما فكر مي كنيم كه در دنيايي با سه بعدمكاني و يك بعد زماني زندگي مي كنيم. به همين دليل توجيه مي كند كه شش بعد اضافي درواقع در دنياي ما وجود دارند ولي فشرده شده اند. فشرده شدن يعني اينكه مثلا شما يكشلنگ را از فاصله ي دور بصورت يك بعدي مي بينيد اما از نزديك بصورت يك استوانه ي دو بعدي. امروزه برخي از نظريه پردازان ريسمانها بحث ابعاد بيشتر، حتي 26 بعد را مطرح كرده اند.
پوسته ها: يك پوسته چيزي است كه يك ريسمان روي آن قرار دارد. فرض كنيم يك پوسته يك فضاي سه بعدي است(مانند فضاي ما). بعد فرض كنيم ميدانها روي اين پوسته ها هستند. فوتون روي اين پوسته هاست و شش بعد ديگر تاريك است. فوتون فقط روي اين پوسته ها زندگي مي كند. و ما ابعاد اضافي را نخواهيم ديد. همچنين گراويتون در همه ي فضا وجود دارد. كنش ذرات با گراويتون در نه بعد انجام مي شود. اثر گراويتون در اين ابعاد اضافي آنقدر كوچك است كه ما فقط آثار گرانش را مشاهده مي كنيم.
M-Theory: نظريه هاي مختلفي تحت عنوان نظريه ريسمانها ارائه مي شود كه توضيحات متفاوتي از يك پديده فيزيكي مي دهند. در حقيقت پنج نوع نظريه ريسمانها وجود دارد:
Type I, Type IIA, Type IIB, Heterolic E8, Heterolic SO32
دو نوع E8, SO32   مخلوط نوع دو و نظريه ريسمان بوزونيك هستند.
در نظريه ريسمانها نگرش به ذرت شبيه سيمهاي گيتار است كه تحت كشش هاي مختلف، نتهاي متفاوتي را توليد مي كنند.
ريسمان چيست؟
رشته سيمهاي گيتار را تصور كنيد كه با كشيده شدن در طول گيتار كوك شده‌اند؛ بسته به آنكهسيمها چقدر كشيده شوند و تحت فشار قرار گيرند، نت‌هاي موسيقي مختلفي بوسيله آنها ايجاد مي‌شود. مي‌توانيم اين نت‌هاي موسيقي را حالتهاي برانگيخته سيمهاي گيتار تحت كشش بناميم. به طور مشابه در تئوري ريسمان ذرات بنيادين كه در شتابدهنده‌ها مشاهده مي‌شوند را مي‌توانيم نت‌هاي موسيقي و يا همان حالتهاي برانگيخته فرض كنيم.
در تئوري ريسمان همانند نواختن گيتار، ريسمانها بايد تحت كشش قرار بگيرند تا برانگيخته شوند.

كشش ريسمان
 اگرچه ريسمانها در تئوري ريسمان در فضا-زمان شناور هستند و مانند گيتار مقيد نيستند وليكن با اين حال آنها كشش دارند، كشش ريسمان در تئوري ريسمان  با كميت:

α'  متناسب با مربع طول ريسمان
اگر تئوري ريسمان تئوري گرانش كوانتوم باشد، پس متوسط اندازه ريسمان بايد چيزي نزديك به مقياس طول گرانش كوانتوم باشد كه طول پلانك ناميده مي‌شود و حدود ده بتوان منهاي سي و سه سانتيمتر مي‌باشد. متاسفانه اين بدان معناست كه ريسمانها به حدي براي ديدن با تكنولوژي فعلي فيزيك ذرات كوچك هستند كه فيزيكدانان مجبور به ابداع روشهاي جديدي براي آزمايش تئوري شدند.
 
ابر تقارن
تئوري در ابتدا فقط براي بوزون‌ها بود، به منظور اينكه فرميون‌ها هم وارد تئوري ريسمان شوند بايد يك نوع بخصوص از تقارن به نام ابرتقارن وجود مي‌داشت كه به واسطه آن براي هر بوزون، يك فرميون متناظر وجود داشته باشد. پس ابرتقارن، ذرات حامل نيرو و ذراتي كه ماده را مي‌سازند به هم مربوط مي‌كند.
نتايج ابرتقارن در آزمايشات ذرات مشاهده نشده‌اند اما نظريه پردازان معتقد هستند كه ذرات ابرتقارن بزرگتر و سنگين‌تر از آن هستند كه در شتابدهنده‌هاي فعلي بتوان آنها را مشاهده كرد. ايجاد شتابدهنده‌هاي قوي‌تر انرژي بالا در دهه آينده مي‌تواند شواهد لازم براي ابرتقارن در اختيار ما قرار دهند.
 
بهنجارش
مهم نبود كه هر كس چقدر تلاش مي‌كرد، به نظر مي‌رسيد گرانش به هيچ وجه به نظريه‌اي قابل بهنجارش تبديل نمي‌شود؛ يك مشكل بزرگ اين بود كه امواج گرانش كلاسيك كه فرض مي‌شد ذره حامل آن گراويتون است، داراي اسپين 2 بودند و براي اسپين دو عبارت 4j-8+Dمساوي مي شد و براي D=4  انتگرال بينهايت مي شد. و اين براي فيزيكدانان غيرقابل هضم بود و سالها تلاش آنها در راه رسيدن به گرانش كوانتوم ناكام ماند. در اينجا بود كه تئوري ريسمان وارد شد تا اين خلا را پر كند.
تئوري ريسمان در اصل براي توصيف روابط ميان جرم و اسپين هادرون‌ها پيشنهاد شده ‌بود. در تئوري ريسمان، ذرات از برآشفتگي ريسمان‌هاي بسيار ريزي بوجود مي‌آمدند ؛ يك ذره كه از اين برآشفتگي‌ها بر مي‌خواست، ذره‌اي بود با جرم صفر و دو واحد اسپين.
موفقيتي كه تئوري ريسمان داشت اين بود كه در مدل دياگرامهاي فاينمن، دياگرامها به سطوح صاف دو بعدي تبديل مي‌شدند و انتگرالهاي روي سطح ديگر مشكل فاصله صفر را نداشتند

دياگرام تئوري ذره‌اي

دياگرام تئوري ريسمان
تئوري ريسمان و تئوري گرانش كوانتوم

در 1974 نهايتا اين سوال مطرح شد كه " آيا تئوري ريسمان مي‌تواند تئوري گرانش كوانتوم باشد؟ ".
در تئوري ريسمان، ممنتوم بينهايت به معناي فاصله صفر نبود، زيرا در اين تئوري رابطه بين ممنتوم و فاصله به قرار زير بود:

كميت a' به تنش ريسمانها بستگي داشت، كميتي بنيادين بر اساس رابطه

رابطه بالا به طور غيرمستقيم بيان مي‌كند كه كمترين طول قابل مشاهده براي تئوري ريسمان به صورت زير است:
 

 
رفتار ذره در فاصله صفر كه در تئوري ميدان كوانتوم بسيار مشكل‌ساز بود، در تئوري ريسمان بسيار بي‌اهميت شد و همين باعث شد كه تئوري ريسمان نامزد تئوري گرانش كوانتوم شود
اگر تئوري ريسمان ، تئوري گرانش كوانتوم باشد، مقدار طول مينيموم بايد حداقل اندازه طول پلانك باشد كه از تركيب ثابت پلانك و ثابت گرانش نيوتون و سرعت نور بدست مي‌آيد:

لازم به ذكر است كه مساله مقياس طول در تئوري ريسمان به خاطر دوگانگي ريسمان‌ها پيچيده و مشكل شد. ( (heterotic E8
مطرح كنندگان نظريه ي ريسمان براي توصيف اين حالت ابرتقارن را وارد اين نظريه كرده اند كه در اين صورت هر دو هم فرميون ها داراي جايگاه هستند و هم بوزون ها . در اين صورت نظريه هايي پديد مي آيند كه ابرريسمان ناميده مي شوند . نظريه هاي ابر ريسمان بر پنج نوعند. 
يك تصوير نو از تئوري ريسمان
متخصص هاي نظريه ي ريسمان بر اين باور هستند  كه پنج تئوري ابر ريسمان وجود دارد . نوع I  ، نوع  IIA  و نوع IIB  و دو حالت تئوري ريسمان اكتشافي يا هترو تيك كه عبارتند از :
اين پنج تئوري ابر ريسمان به يكديگر متصل هستند . همچون يك تئوري خاص و پايه اي . اين تئوري ها به دگرگوني وابسته اند كه به آن دوگاني مي گوئيم . اگر دو تئوري با دوگاني دگرگوني وابسته باشند ، بدان معنا است كه اولين تئوري مي تواند در برخي از راه ها دگرگون شده باشد . به اين دو تئوري دوگانه براي يكديگر گفته مي شود .
اين كميت هاي پيوند دوگانگي ها جدا از هم تصور مي شدند . مقياس ها فاصله هاي كم و زياد ،  نيرو ،  طول و ... . اين كميت ها هميشه در فيزيك در هر دو تئوري ميدان هاي كلاسيك و تئوري ذرات كوانتومي  داراي حد خاصي هستند . اما ريسمان ها مي توانند تفاوت بين كوچكي و بزرگي ، نيرومندي و ضعف باشند .
آنتروپي سياهچاله چيست ؟
عقيده نظريه ريسمان در زمينه ي سياهچاله : همانطور كه مي دانيم سياهچاله ها نتيجه معادلات اينشتين هستند و چون تئوري ريسمان وجود گرانش را مي پذيرد و شامل معادلات اينشتين نيز مي شود پس وجود سياهچاله ها را نيز مي پذيرد . اما تئوري ريسمان بيشتر از تقارن جالب انواعي از ماده كه معمولا" در معادلات اينشتين عادي به نظر مي رسند بر خواسته است . بنابراين سياهچاله در بافت تئوري ريسمان موضوعي جالب براي مطالعه هستند .  
زماني كه اين موضوع كشف شد كه سياهچاله ها مي توانند با توجه به فرايند هاي كوانتومي نابود شوند به نظر مي آمد كه آنتروپي و دما دارايي ترموديناميك هستند . دماي سياهچاله با معكوس جرمش متناسب است . بنابراين سياهچاله با نابودي اش گرم و گرمتر از دوره ي سابق خود مي شود . آنتروپي سياهچاله يك چهارم منطقه ي افق رويداد است ، بنابراين آنتروپي همچون سياهچاله كوچك و كوچكتر مي شود و در نتيجه منطقه ي افق رويداد نيز رفته رفته كاهش مي يابد .  
حال بايد گفت كه در تئوري ريسمان نقل روشني بين زير كوانتوم ها و تئوري كوانتوم و فرض آنتروپي سياهچاله وجود ندارد .
ريسمان ها و گرانش
اگر تئوري ريسمان همان تئوري گرانش است چطور مي توانيم را با تئوري گرانش اينشتين مقايسه كنيم ؛ چه رابطه اي بين هندسه ي فضا - زمان و تئوري ريسمان وجود دارد .
ساده ترين نوع براي تصور سفر يك ريسمان در فضا - زمان تخت d بعدي ، به معناي سفر از يك سوي فضا به سوي ديگر آن است. در صورتي كه صداي تيك تيك زمان به گوش مي رسد . يك ريسمان يك جسم يك بعدي است ، اين بدان معنا است كه اگر  بخواهي در طول يك ريسمان سفر كني فقط مي تواني به جلو و عقب بروي و اين امكان وجود ندارد كه به يك سو يا بالا و يا پائين بروي . يك ريسمان مي تواند به يك سو مثلا" بالا و پائين در فضا - زمان حركت كند . اگر چه يك ريسمان همچنين مي تواند گردادگرد فضا - زمان حركت كند . آنها در يك سطح از فضا زمان كشيده مي شوند و همانند جارويي عمل مي كنند كه به آن ريسمان ورد شيت ( كلمه ي ورد شيت يك واژه ي انگليسي است كه به صورت worldsheet   است اين كلمه معادلي صريحي در فارسي ندارد ولي اگر بخواهيم معادلي براي آن بيابيم مي توانيم بگوئيم صفحه يا ورقه جهاني ) كه در واقع دو بعد از سطح و يك بعد از فضا و يك بعد از زمان است .
ريسمان ورد شيت يك كليد براي تمام فيزيك ريسمان ها است . يك ريسمان نوسان مي كند و از ميان چهار بعد فضا - زمان سفر مي كند . اين نوسان ها مي توانند در دو بعد ريسمان ورد شيت نمايان گر شوند كه همچون منظره ي اين نوسان ها در دو بعد در تئوري كوانتوم گرانشي است . در واقع بايد اين نوسان هاي ايجاد شده با مكانيك كوانتوم و تئوري نسبيت خاص هماهنگ باشند . تعداد ابعاد فضا - زماني در تئوري ريسمان براي نيروها كه همان تئوري بوزونيك است به  26 تا محدود مي شود و 10 بعد از آن در تئوري بوزونيك ، فرميونيك كه همان ابر ريسمان است مشترك است.
بنابراين گرانش از كجا مي آيد ؟ 
اگر ريسمان ها در فضا - زماني كه توسط ريسمان هاي ديگر محصور است سفر كنند ، سپس طيف نوسان يك ذره با 2 اسپين و جرم صفر را شامل مي شود ، در اين صورت ذره گراويتون خواهد بود كه حامل نيروي گرانشي است .
جايي كه گراويتون وجود دارد بايد گرانش نيز وجود داشته باشد . گرانش در كجاي تئوري ريسمان جاي دارد ؟
ريسمان ها و هندسه فضا - زمان
اگر يك ريسمان در فضا - زمان خميده به سفر بپردازد ،  با اين خميدگي متناسب مي شود، همچون يك ريسمان تكثير يافته . و اين سازگار با مكانيك كوانتوم و معادلات اينشتين در مورد خميده شدن فضا - زمان است . حال اين امري واقعي است ! اين نتيجه اي متقاعد كننده براي مطرح كنندگان تئوري ريسمان بود . تنهاذ تئوري ريسمان از فيزيك فضا - زمان خميده گرانش را پيش بيني نمي كند ، اما مي گويد كه معادلات اينشتن از فضا ?-زمان خميده در تكثير ريسمان ها اطاعت مي كنند .
آيا فضا - زمان بنيادي است ؟
رابطه ي پيچيده اي بين تئوري ريسمان و فضا - زمان وجود دارد . تئوري ريسمان از  معادلات اينشتين به طور كامل اطاعت نمي كند . در تئوري ريسمان سري هاي زيادي براي اصلاح تئوري گرانش وجود دارد . در شرايط پائين تر از نرمال اگر ما فقط به مقياس بزرگتر از ريسمان ها نگاه كنيم اين فواصل قابل ملاحظه نيست . اما اگر مقياس فاصله  كم باشد اين اصلاح ها بزرگتر مي شوند تا از معادلات اينشتين براي توصيف نتيجه بزرگتر نشوند .
در حقيقت زماني كه سطح اين اصلاحات بزرگتر شود هندسه فضا -زماني براي تضمين  توصيف نتيجه وجود ندارد . در واقع معادلات براي محاسبه ي فضا - زمان غير ممكن مي شود . اما چيزي كه در اين تئوري در فاصله هاي زياد نمايان گر مي شود پيوندي ضعيف است . اين عقيده اي با درگيري هاي بزرگ فلسفي است  .
فاصله هاي كم و زياد
تقارن دوگانه كه استعداد هاي پيچيده و مبهمي براي تشخيص مقياس فاصله هاي زياد و كم مي خواهد دو گانگي تي - duality خوانده مي شود . و از حدود ابعاد اضافه در تئوري ابر ريسمان كه حدود شش تا است مي آيد .
فرض كنيد ما در فضا -زمان 10 بعدي هستيم كه بدين معنا است كه 9 بعدي فضايي و يك بعد زماني دارد . گرفتن يكي از اين نه بعد فضايي دايره اي به شعاع R  مي سازد . كه در جهت براي فاصله
يك ذره كه دور اين دايره به سفر مي پردازد، داراي مقدار حركتي خواهد بود كه گرداگرد اين دايره است. اما موضوع در رابطه با يك ريسمان كاملا" تفاوت دارد . زيرا در سفر ، ريسمان مي تواند دور دايره را خميده كند . عدد زماني پيچيدن اين ريسمان به دور دايره عدد پيچ در پيچ خوانده مي شود.
ׅ8 و ديگري ريسمان (heterotic SO(32) ) تفكر اين است كه از بين اين پنج نماينده براي تئوريريسمان تنها يك تئوري درست است. يك تئوري  براي همه چيز  و مي گفت كه فضا - زمان ده بعدي در چهار بعد كه امروزه توسط دانشمندان تأييد شده است فشرده شده است . ديگر تئوري ها سعي در اين داشتند كه تئوري ريسمان را رد كنند .L=2p R گرفته مي شود . شما در دور اين دايره حركت مي كنيد و به جايي كه از آنجا حركت خود را آغاز كرده ايد باز مي گرديد . مقدار Lst2/R   تغيير مي دهيم ، در حالي كه Lst طول ريسمان است . اگر  R  از طول ريمان خيلي كوچكتر باشد سپس مقدار Lst2/R بسيار بزرگ خواهد شد ؛ بنابراين مقدار مبادله و نوع پيچش ريسمان تبادل يك مقياس فاصله اي بزرگ با يك مقياس فاصله اي زياد است .

حال مورد عجيب در مورد تئوري ريسمان اين است كه اين مقدار و اين نوع پيچش مي تواند تعويض شود . ما ميزان اين طول را با تغيير شعاع دايره با
اين نوع از دوگانگي دوگانگي تي - duality   خوانده مي شود . دوگانگي تي به تئوري هاي ابرريسمان نوع هاي IIA  و IIB  است . اين بدان معنا است كه اگر اين دو تئوري در روي يك دايره فشرده شوند ، سويچ مقدار و نوع پيچش و سويچ مقياس فاصله اي با تأثير دو تئوري بروي يكديگر تغيير مي كند .
بنابراين دوگانگي تي در مقياس هاي مختلف داراي تفاوت است . مثلا" در مقياس هاي فاصله اي بسيار بزرگ براي مقدار كم در ريسمان ها است و نوع پيچش براي ريسمان با مقياس هاي بسيار كوچك . حال همه ي اين گفته تفسير جالبي از اين است كه فيزيك چگونه بعد از كپلر و نيوتون در جريان بوده و توسعه يافته است .
ريسمان ها و پيوند ضعيف  
ثابت اتصال و پيوند چيست ؟ اين يكي از اعدادي است كه در مورد چگونگي نيرو و كنش متقابل سخن مي گويد . براي مثال : ثابت نيوتن ثابت پيوند براي نيروي گرانش است . اگر ميزان ثابت كنوني نيوتن دوبرابر بود سپس ما گرانش را در سطح زمين دو برابر احساس مي كرديم و همچنين از زمين گرانش ماه و خورشيد نيز دو برابر احساس مي شد و غيره . يك ثابت پيوندي بزرگتر بدان معنا است كه آن نيرو قوي تر است و ثابت پيوندي ضعيف تر بدان معنا است كه نيروي مورد نظر ضعيف تر است .
هر نيرويي داراي ثابت پيوندي است . براي مثال در نيروي الكترومغناطيسي ثابت پيوندي با مربع با الكتريكي متناسب است . زماني كه فيزيكدان ها رفتار كوانتوم هاي الكترومغناطيسي را مورد مطالعه قرار دادند ، آنها كاملا" قادر نبودند تا تمام تئوري ها را حل كنند . بنابراين مقداري از قوانين روبه روي خود را مي شكستند تا به توانند معادلات را حل كنند و هر جايي كه شكسته مي شد راه را براي حل موضوعات بعدي و ثابت هاي پيوندي باز مي كرد . در انرژي هاي عادي در الكترو مغناطيس ثابت پيوند كوچك است و بنابراين اولين قسمت اندكي شكسته شده تقريب خوبي براي پاسخ واقعي بود . اما اگر ثابت پيوند زياد باشد متودهاي محاسبه نيز زير پا گذاشته مي شود و قسمت هاي كوچك نيز بي ارزش مي شوند . اين موضوع در تئوري ريسمان نيز قابل رخ دادن است . تئوري هاي ريسمان داراي ثابت پيوندي هستند . اما با تئوري ذرات تفاوت دارد . در تئوري ريسمان ثابت تنها يك عدد نيست و به نوع نوسان ريسمان وابسته است كه آن را كندي مي خوانند . مبادله ميدان كندي از تبادل ثابت هاي پيوندي بسيار بزرگ يا كوچك كم مي شود .
 دوگانگي اس   S - duality
اگر دو تئوري ريسمان توسط دوگانگي اس به هم وابسته باشند در اين صورت ثابت پيوندي يكي ضعيف خواهد بود و ديگري در مقابله با آن ثابت پيوندي قوي خواهد داشت . بايد توجه داشت كه تئوري با نيروي پيوندي نمي تواند مفهومي از بسط آن  در سري هاي ديگر باشد . و اما تئوري با نيروي پيوندي ضعيف اين امكان را دارد . بنابراين اگر دو تئوري در دوگانگي اس به هم وابسته اند ما بايد تئوري ضعيف را درك كنيم و اگر در فهم اين موضوع كاملا" موفق باشيم مي توان گفت كه تئوري ريسمان را كاملا" فهميده ايم . اين در واقع ضرب المثلي در بين فيزيكدان ها است .
تئوري هاي ابرريسمان وابسته به دوگانگي اس عبارتند از : نوع  I  با تئوري ابر ريسمان (heterotic SO(32) ) و تئوري ابر ريسمان IIB  با خودش .
اين به چه معنا است؟
دوگانگي اس چيزي منحصر به فرد در فيزيك ريسمان ها است ، آن چيزي است كه از عهده ي ذرات خارج است و قادر به انجام آن نيستند ، زيرا يك ذره نمي تواند همانند يك ريسمان گرداگرد يك دايره خميده شود . اگر واقعا" تئوري ريسمان نظريه ي درستي در طبيعت باشد، بايد بر سطح هاي عميق نيز دلالت كند . مقياس هاي فاصله اي كوچك در فيزيك به صورت مستقل اصلاح نشده اند ، اما همانند يك سيال است كه وابسته به تحقيق ما و استفاده از اندازه ها است ، اين ها است كه حالت تحقيق را مشخص مي سارد .
در قسمت ديگر كه دوگانگي اس است به ما مي آموزد كه حد نيروي پيوندي در ريسمان ها مي تواند در حدهاي ضعيف براي ريسمان هاي مختلف محاسبه شود . اما اين نتيجه اي عاقلانه براي مكانيك كوانتوم گرانشي است ؛ زيرا همانطور كه مي دانيم در نسبيت، اجرام بروي فضا - زمان اطراف خود تأثير مي گذارند و آن را خميده مي كنند .
نگاهي به ام تئوري
تئوري ام يك تئوري جسورانه فيزيكي است كه از هندسه اي عجيب و منحصر به فردي برخوردار است. طرفداران اين نظريه جديد فيزيكي ادعا مي كنند كه اين تئوري مسيري براي دست يافتن به نظريه اي براي همه چيز است.اين تئوري كه از بسط و گسترش تئوري ابر ريسمان بوجود آمده است، همه  5 تئوري ابر ريسمان را و 11 بعد ابر گراني را در بر مي گيرد. علت اينكه فيزيكدانان به چشم يك نظريه  ي متهور و ستيزه جو به اين نظريه نگاه مي كنند اين است كه اين نظريه فاقد هرگونه پشتوانه ي تجربي و آزمايشگاهي است و وجودش را تنها مديون يكسري رياضيات پيچيده و هندسه اي غامض است .
 ظهور ام(M) :
در سال 1995 ادوارد ويتن انقلاب دوم ابر ريسمان را پايه گذاري كرد و از اين راه به شهرت جهاني رسيد.
ويتن مقالات فراواني در  زمينه نظريه ي ابر ريسمان كه تاحدودي در ان زمان به فراموشي سپرده شد انتشار داد و راه حل برون رفت از چالش هاي پيش روي نظريه ريسمان را در گسترش ابعاد اين نظريه از ده بعد به يازده بعد دانست ، بدين صورت تئوري ام  كه يك تئوري يازده بعدي است شكل گرفت.
تئوري ام در حقيقت از تركيب 5 تئوري مختلف ريسمان بوجود امده است اين تئوري در راستاي تلاش هاي بي ثمر گذشته كه سعي در متحدكردن نسبيت عام و كوانتوم مكانيك براي دست يافتن به نظريه به نام ابرگرانش.
ابر گراني يك تئوري ميدان است كه جزيي از ابر ريسمان به حساب مي آيد و از كوچك كردن ريسمان ها تا حد صفر يعني نقطه بو جود مي آيد كه ابر تقارن و نسبيت  را يگانه مي نمايد ذرات ميدان گراني گراويتون با اسپين 2 است ولي در ابر گراني ذرات ميدان گراويتينو (گراني كوچك ) مي باشد و اسپين آن 2/3 است.)  بود گام بر ميدارد.
تئوري ام كه از 11 بعد برخودار است در حقيقت با گرفتن دوگان نظريه ده بعدي ريسمان بدست مي آيد اين موضوع كه چگونه تقارن دوگانگي مي تواند مشكلات را براي رسيدن به نظريه ي نهايي از پيش رو بردارد موجب شگفتي دانشمندان است .
تقارن دوگانگي به خوبي 5 نظريه ي مختلف ريسمان را به هم مر بوط مي سازد و برابر بودن آنها را نشان مي دهد دوگانگي در حقيقت پل ارتباطي بين ساير تئوري هاي ريسمان است تئوري جديد دوگانگي به خوبي برابري و ارتباط نظريه هاي ريسمان را با يكديگر بر ملا مي سازد كه مي تواند در اين زمينه از دو گانگي اس (-duality S)– تي T-duality) )– و يو( -duality U)نام برد هريك از اين دو گانگي ها راهي است براي تبديل يك تئوري ريسمان به تئوري ريسمان ديگر و در اين ميان دوگانگي تي را مي توان ساده ترين دوگانگي از ميان ساير دوگانگي ها كه تئوري هاي ريسمان را به هم مرتبط مي سازد در نظر گرفت.
دوگانگي يك تقارن مستحكم در نظريه ي ريسمان است ،بر همين اساس ما با گرفتن دوگان يك نظريه ريسمان به نظريه ريسمان ديگر مي رسيم و به همن صورت مي توانيم نشان دهيم كه تمامي 5 تئوري ريسمان در حقيقت يكي هستند.
دوگانگي هاي بين 5 نمونه تئوري ريسمان رابطه اي منطقي و جالب بوجود مي آورد (اگر ابر گراني را به حساب آوريم بايد بگوئيم 6 تئوري ريسمان ) و به خوبي پنج نمونه ريسمانها را بهم مربوط مي سازد و برابري آنها را ثابت مي كند  بدين صورت با يك تحول بزرگ از دل يك نظريه ي ده بعدي نظريه اي يازده بعدي (نظريه ي ام )  متولد مي شود كه اين نظريه اميد ها را در راه اتحاد نسبيت عام با مكانيك  كوانتومي براي رسيدن به نظريه اي براي همه چيز زنده نگه مي دارد .
تئوري ام با تمام موفقيت هايش تا حدي نامفهوم و نارسا است و تاكنون نيز كسي شرح روشن و كاملي از اين نظريه  بيان نكرده است. چرا كه مباني بنيادي فيزيكي  كه اين نظريه برپايه ي آن استوار گرديده مشخص نيست و تنها اين تئوري داراي يك چارچوب كلي بوده كه اميد مي رود در آينده فيزيكدانان با استفاده از دوگانگي مسائلي كه تاكنون  مبهم و غير قابل حل مانده است  حل شوند. ولي همچنان اين سئوال در اذهان فيزيكدانان به عنوان مسئله اي لاينحل باقي مانده است .
 چرا ام ؟
يك سرگرمي كه با مطرح شدن نظريه ي ام بوجود آمد ه است نامگذاري اين تئوري است. هركسي سعي مي كند يك نام مناسب براي اين تئوري حدس بزند و چون سرچشمه ي نام اين نظريه در هاله اي از ابهام قرار دارد  بهمين خاطر با نام هاي گوناگون براي اين نظريه روبرو مي شويم .
مثلا اين تئوري ممكن است مخفف تئوري ماتريس  theory Matrix باشد يا تئوري موفين Muffin theory –تئوري مايستري (راز) Mystery theory –تئوري مجيك (جادو ) Magic theory - تئوري ماركر (خالق ) Maker theory – تئوري موركي (تيره ) Murky theory - تئوري ممبران (غشا ء ) Membrane theory تئوري منستروس (غول پيكر ) Monstrous theory -      تئوري مادر Mother theory
شلدون گلاشو اعتقاد دارد كه  M وارونه ي  W حرف اول اول نام ويتن پايه گذار اين نظريه است.
صرفنظر از اينكه معني احتمالي ام چه مي تواند باشد، امروز تئوري ام شايسته ي توجه و فضايي مهيج براي فعاليت و پژوهش در زمينه ي فيزيك نظري است.




نظریه ریسمانها یا نظریه CPH


در مدل استاندارد ذرات بنیادی، به ذرات به عنوان نقاطی توجه می شد که در فضا حرکت می کنند و بوسیله ترسیم یک خط ردیابی می شود که جهان حط می نامند . برای بررسی کنش آنها که در طبیعت مشاهده می شود، درجات آزادی آنها فقط شامل مکان و سرعت، همچنین جرم، بار الکتریکی و رنگ (که پیوند بار الکتریکی و کنش قوی است) یا اسپین مورد توجه است.
مدل استاندارد کالبد نظریه میدان کوانتومی را طراحی می کند که ابزاری به دست می دهد تا نظریه ها را طوری بسازیم که شامل مکانیک کوانتوم و نسبیت خاص نیز باشند. با این ابزارها، نظریه ها طوری طرح ریزی می شوند که موفقیت بزرگی برای توضیح چهار کنش (نیروی) شناخته شده در طبیعت را داشته باشند. به علاوه یک موفقیت بزرگ برای یکسان سازی بین نیروی های الکترومغناطیس و هسته ای ضعیف به دست آمده که الکتروویک نامیده می شود و نطرها را به سوی کنش هسته ای قوی سوق می دهد.
اما متاسفانه چهارمین کنش (نیرو)، یعنی گرانش که به طور زیبایی در نسبیت عام اینشتین تشریح شده در این طرح دیده نمی شود. و همه ی تلاشها برای به دست آوردن نسبیت عام از نظریه میدان کوانتومی بیهوده بوده است.
به عنوان مثال نیروی بین دو گراویتون (ذراتی که نیزوی گرانش را حمل می کنند)، بی نهایت می شود و ما نمی دانیم چگونه این بی نهایت را می توان توجیه کرد. در نظریه ریسمانها تعداد بیشماری انواع ذرات با یک سنگ بنای اساسی یعنی "ریسمان" جایگزین می شود.
این ریسمانها می توانند شبیه حلقه به یکدیگر بسته شوند یا نظیر مو باز شوند. همچنانکه ریسمان در زمان حرکت می کند، یک لوله یا صفحه را ترسیم می کند و با توجه به شرایط باز یا بسته می شود.بعلاوه ریسمان آزاد است که نوسان کند و نوسانات مختلف ریسمانها ذرات مختلف را به نمایش می گذارد، از این رو جرم های مختلف یا اسپین مختلف را ترسیم می کند.
یک طریق نوسان موجب می شود که ریسمان به صورت الکترون جلوه گر شود و نوع دیگر به صورت فوتون ظاهر می شود. در اینجا حتی یک جلوه ی آن توضیح دهنده گراویتون است. گراویتون ذره ای است که نیروی گرانش را حمل می کند و این دلیل بسیار مهمی است که چرا نظریه ریسمانها تا این اندازه مورد توجه قرار می گیرد.
نکته اینجا است که ما می توانیم کنش دو گراویتون را در نظریه ریسمانها احساس کنیم و این چیزی است که نظریه میدان گرانشی توان آن را ندارد. در اینجا بی نهایتی وجود ندارد! بنابراین این نخستین موفقیت نظریه ریسمان بود که شامل گرانش کوانتومی می شد که شبیه نسبیت عام در فاصله های بزرگ می شود.
علاوه بر آن نظریه ریسمان ضرورتاً دارای چنان درجه آزادی است که بتواند سایر کنش ها را به خوبی توضیح دهد. از این رو امید بخش است که نظریه ریسمان قادر است چهار نیروی شناخته شده را یکسان سازی کند و به صورتی ساده در یک نظریه تحت عنوان " یک نظریه برای همه چیز" مطرح کند.



سفر در زمان چطور انجام میشود؟

>یکی از جالبترین افکار بشر، ایده جابجایی در بعد زمان است.

البته اگر از یک بعد دیگر به قضیه نگاه کنیم همه ما مسافر زمان هستیم. همین الان که شما این را میخوانید، زمان در حول و حوش و به پیش میرود و آینده به حال و حال به گذشته تبدیل میشود. نشانه اش هم رشد موجودات است. ما بزرگ میشویم و میمیریم. پس زمان در جریان است.

آلبرت اینشتین با ارائه نظریه نسبیت خاص نشان داد که این کار از نظر تئوری شدنی است. بر طبق این نظریه اگه شیئی به سرعت نور نزدیک شود گذشت زمان برایش آهسته تر صورت میگیرد. بنابراین اگر بشود با سرعت بیش از سرعت نور حرکت کرد، زمان به عقب برگردد. مانع اصلی این است که اگر جسمی به سرعت نور نزدیک بشود جرم نسبی ان به بینهایت میل میکند لذا نمیشود شتابی بیش از سرعت نور پیدا کرد. اما شاید یه روز این مشکل هم حل شود. بر خلاف نویسنده ها و خیالپردازها که فکر میکنند سفر در زمان باید با یک ماشین انجام شور، دانشمندان بر این عقیده هستند که اینکار به کمک یک پدیده طبیعی صورت میگیرد. در این خصوص سه پدیده مد نظر است: سیاهچاله های دوار، کرم چاله ها و ریسمانهای کیهانی.

سیاهچاله ها:اگر یه ستاره چند برابر خورشید باشد و همه سوختش را بسوزاند، از انجا که یک نیروی جاذبه قوی دارد لذا جرم خودش در خودش فشرده میشود و یک حفره سیاه رنگ مثل یه قیف درست میکند که نیروی جاذبه فوق العاده زیادی دارد طوری که حتی نور هم نمیتواند از ان فرار کند.



اما این حفره ها بر دو نوع هستد. یه نوعشان نمی چرخند لذا انتهای قیف یک نقطه است. در انجا هر جسمی که به حفره مکش شده باشه نابود میشود. اما یه نوع دیگر سیاهچاله نوعی است که در حال دوران است و برا همین ته قیف یه قاعده داره که به شکل حلقه اس. مثل یک قیف واقعی است که تهش باز است. همین نوع سیاهچاله است که میتواند سکوی پرتاب به آینده یا گذشته باشد. انتهای قیف به یک قیف دیگر به اسم سفیدچاله میرسد که درست عکس ان عمل میکند. یعنی هر جسمی را به شدت به بیرون پرتاب میکند. از همین جاست که میتوانیم پا به زمانها و جهان های دیگر بگذاریم.

کرم چاله :یک سکوی دیگر گذر از زمان است که میتواند در عرض چند ساعت ما را چندین سال نوری جابجا کند. فرض کنید دو نفر دو طرف یک ملافه رو گرفته اند و میکشند. اگر یک توپ تنیس بر روی ملافه قرار دهیم یک انحنا در سطح ملافه به سمت توپ ایجاد میشود.

اگر یک تیله به روی این ملافه قرار دهیم به سمت چاله ای که ان توپ ایجاد کرده است میرود. این نظر اینشتین است که کرات آسمانی در فضا و زمان انحنا ایجاد میکنند؛ درست مثل همان توپ روی ملافه. حالا اگه فرض کنیم فضا به صورت یک لایه دوبعدی روی یه محور تا شده باشد و بین نیمه بالا و پایین ان خالی باشد و دو جرم هم اندازه در قسمت بالا و پایین مقابل هم قرار گیرد، آن وقت حفره ای که هر دو ایجاد میکنند میتواند به همدیگر رسیده و ایجاد یک تونل کند. مثل این که یک میانبر در زمان و مکان ایجاد شده باشد. به این تونل میگویند کرم چاله.



این امید است که یک کهکشانی که ظاهرا میلیونها سال نوری دور از ماست، از راه یک همچین تونلی بیش از چند هزار کیلومتر دور از ما نباشئ. در اصل میشود گفت کرم چاله تونل ارتباطی بین یک سیاهچاله و یه سفیدچاله است و میتواند بین جهان های موازی ارتباط برقرار کند و در نتیجه به همان ترتیب میتواند ما را در زمان جابجا کند. آخرین راه سفر در زمان ریسمانهای کیهانی است. طبق این نظریه یک سری رشته هایی به ضخامت یه اتم در فضا وجود دارند که کل جهان را پوشش میدهند و تحت فشار خیلی زیادی هستند. اینها هم یه نیروی جاذبه خیلی قوی دارند که هر جسمی را سرعت میدهند و چون مرزهای فضا زمان را مغشوش میکند لذا میشود از انها برای گذر از زمان استفاده کرد

۳/۱۸/۱۳۸۷

يخ‌هاي قطب جنوب سبب بروز زمين‌لرزه‌هاي يخچالي مي‌شوند!

خبرگزاري دانشجويان ايران

دانشمندان
اولين «زلزله يخچالي» را کشف کردند. اين زمين‌لرزه‌هاي يخچالي بر اثر
امواج لرزه‌اي ناشي از جابجايي جريان عظيمي از يخها در جنوبگان ايجاد شده
و مي توان صدها مايل دورتر اثرات آن را احساس کرد.

به گزارش سرويس «محيط زيست» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،
آسوشيتدپرس اعلام كرد: داگلاس ونيز از دانشگاه واشنگتن سنت لوئيس با
استقرار دستگاه‌هاي زلزله‌نگار در اطراف جنوبگان به شناسايي سيگنال‌هاي
لرزه‌نگاري در فاصله سالهاي 2001 تا 2003 ميلادي پرداخته است.

داگلاس ونيز مي گويد:
آنها در ابتدا نمي دانسته‌اند که اين امواج از کجا مي‌آيند اما سرانجام
منبع آن را در ميان جريان‌هاي يخي کشف کردند.

وي مي‌گويد: اين امواج لرزه‌اي ناشي از يخ، 7 ريشتر قدرت داشته و از اين نظر مشابه قدرت زمين‌لرزه فوکواکا در سال 2005 ميلادي است.

پيش از کشف ونيز ،
دانشمندان از اين نکته که جريان هاي يخي مي‌تواند امواج لرزه‌اي ساطع کند
آگاهي نداشتند اين امواج عمدتا از يخچال‌هاي اطراف گروئنلند شناسايي
شده‌اند.

جريان‌هاي يخي تکه‌هايي
از يک ورقه يخي بزرگتر هستند که مي‌توانند سريعتر از يخهاي اطراف و مجاور
حرکت کرده و متناوبا بر بستر سنگي زيرين سر خورده و سرانجام راه خود را به
خط ساحلي باز کرده و در آنجا کوه‌هاي يخي را پديد آورند.

جريان يخي که ونيز شناسايي کرده است، دقيقا 500 مايل دورتر از محل استقرار لرزه‌نگارها و حدود 60 مايل پهنا و نيم مايل ضخامت دارد.

اطلاعات به دست آمده
توسط ونيز نشان مي‌دهد جرياني از يخ در زمان 10 دقيقه حدود 18 اينچ حرکت
کرده و پس از آن بمدت 12 ساعت بدون حرکت و آرام در جاي خود ساکن مانده است
و پس از اين مدت يک حرکت 18 اينچي ديگر صورت گرفته است.

امواج لرزه‌اي که وي
شناسايي کرده است هر روز دو مرتبه حرکت مي‌کند. اين امواج 7 ريشتر بزرگي
داشته و زمين لرزه هاي مشابه آن تنها 10 ثانيه طول مي‌کشند

سريع‌ترين سيارک چرخان منظومه شمسي کشف شد

يك منجم آماتور، سريع‌ترين جرم طبيعي چرخان شناخته شده در منظومه شمسي را کشف کرد.


به گزارش سرويس علمي خبرگزاري
دانشجويان ايران(ايسنا)، اين سنگ فضايي که به اندازه يک خانه است و با
سرعت زاويه‌يي حدود يک دور در دقيقه به دور خود مي گردد، در ارديبهشت
امسال از نزديک‌ترين فاصله نسبت به زمين عبور کرد.


شايد سرعت چرخش رکوردشکن اين
سيارک به لحاظ علمي چندان هم شگفت‌آور نباشد، اما اين کشف که از يک پروژه‌
رصدخانه‌ آموزشي (تلسكوپ Faulkers) به دست آمده نشان مي‌دهد که مجهز کردن
مدارس و مراکز عمومي به تلسکوپ‌هاي حرفه‌يي مي‌تواند به نتايج نجومي
رکوردشکن منجر شود.


«پاول روچ»، سرپرست اين پروژه
مي‌گويد: اگرچه در حال حاضر داشتن چنين رکوردي مي‌تواند خوشايند باشد اما
ما مصمم و اميدواريم با تجهيز و ترغيب تعداد ديگري از مدارس اين رکورد را
نيز بشکنيم!


اين پروژه مستلزم دسترسي مدارس و منجمان آماتور و حرفه‌يي به دو تلسکوپ با تيغه‌ي برش در رصدخانه‌هايي در هاوايي و استراليا است.


به نوشته نجوم، سيارک تازه کشف
شده به‌ نام «2008 HJ»، اولين بار در تاريخ پنجم ارديبهشت ماه امسال به
وسيله يک تلسکوپ رباتيک در نيومکزيکو شناسايي شد و سپس به عنوان هدفي
مستعد براي رصد از طريق وب‌سايت پروژه‌ي Faulkers انتخاب شد.


«ريچارد مايلز»، پژوهشگر
بازنشسته‌ پتروشيمي و نايب رييس انجمن نجومي بريتانيا (BAA)، پنج روز پس
از کشف اوليه سيارک ‌٢٠٠٨ HJ يعني در تاريخ ‌١٠ ارديبهشت ماه موفق شد به
کمک تلسکوپ دو متري کنترل از راه دور Faulkers در استراليا سرعت چرخشي آن
‌را برابر با يک دور در دقيقه اندازه‌گيري كند. همچنين سرعت حرکت اين
سيارک نسبت به زمين در حدود ‌٤٥ کيلومتر در ثانيه برآورد شده است.


اين سيارک فقط براي چند روز و زماني که به فاصله ‌٨/٢ برابر فاصله‌ي ماه از زمين رسيد قابل مشاهده بود.


رصدهاي انجام شده در اين مدت
کوتاه نشان داد که ‌٢٠٠٨ HJ هر ‌٧/٤٢ ثانيه يک دور به دور خودش مي‌چرخد و
از اين رو از سوي اتحاديه بين‌المللي نجومي (IAU) به عنوان يک «چرخنده‌ي
فوق‌ سريع» تاييد شده ‌است. در واقع سيارک ‌٢٠٠٨ HJ با سرعت بسيار زياد
خود موفق شد تا رکورد پيشين متعلق به سيارک ‌٢٠٠٠ DO8 را درهم کوبد. سيارک
‌٢٠٠٠ DO8 که هشت سال قبل کشف شده است هر ‌٧٨ ثانيه يک‌بار به‌دور خود
مي‌چرخد.



مشاهدات ريچارد مايلز پيش‌بيني
مي‌کند که سيارک ‌٢٠٠٨ HJ بايستي يک شيء سنگي فشرده در ابعاد ‌١٢ متر در
‌٢٤ متر اما احتمالا با جرمي بيش از ‌٥٠٠٠ تن باشد. سرعت چرخش اين سيارک
تاييدي بر اين نظريه است که هرچه سيارک کوچکتر باشد با سرعت بيشتري به دور
خود مي‌چرخد

۱/۳۰/۱۳۸۷

مثلث برمودا و عجایب آن

مثلث برمودا محلی است وهم‌انگیز که در آن صدها هواپیما و کشتی در هوا و دریا ناپدید شده‌اند. بیش از هزار نفر در این منطقه وحشت گم شده‌اند، بدون اینکه حتی یک جسد یا قطعه پاره‌ای از یک هواپیما یا کشتی مفقود شده ، به جا مانده باش

موقعیت مثلث برمودا
مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایره‌ای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا ۸۰ درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق می‌گردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمی‌شود.
در غرب اقیانوس اطلس، در آن سوی سواحل جنوب شرقی ایالات متحده ، ناحیه ‌ای وجود دارد که به شکل مثلث است . این ناحیه از برمودا در شمال آغاز می‌شود و تا قسمت جنوبی فلوریدا امتداد می‌یابد ، سپس از سمت شرق با گذشتن از جزایر باهاما و پورتوریکو،به طول جغرافیایی ۴۰ درجه به سمت غرب کشیده می‌شود و دوباره به برمودا باز می‌گردد.
این ناحیه که به مثلث برمودا معروف است ،در لیست رازهای ناشناخته جهان به مکانی اضطراب انگیز وباور نکردنی به ثبت رسیده است . در این مکان بیش از صدها هواپیما وکشتی بدون آنکه کوچکترین اثری از آنان باقی بماند ، ناپدید شده‌اند .اغلب این حوادث از سال ۱۹۴۵ به بعد روی داده است ،و در طول ۲۶ سال اخیر بیش از ۱۰۰۰نفر در این ناحیه از جهان جان خود را از دست داده اند ، بی آنکه حتی اثری از جسد یکی از آنها یا نشانه ای از بقایای هواپیماهاو کشتی‌های ناپدید شده باقی مانده باشد .
وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف می‌کند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو می‌گذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر می‌گردد.
این محل فتنه‌انگیز و تقریبا باور نکردنی اسرار غیر قابل توصیف جهان را به خود اختصاص داده است. مثلث برمودا نامش را در نتیجه ناپدید شدن ۶ هواپیمای نیروی دریایی همراه با تمام سرنشینان آنها در پنجم دسامبر ۱۹۴۵ کسب کرد. ۵ فروند از این هواپیماها به دنبال اجرای ماموریتی عادی و آموزشی ، در منطقه مثلث ، پرواز می‌کردند که با ارسال پیامهایی عجیبی درخواست کمک کردند. هواپیمای ششم برای انجام عملیات نجات ، به هوا برخاست که هر شش هواپیما به طرز فوق‌العاده مشکوکی مفقود شدند.
آخرین پیامهای مخابره شده آنها با برج مراقبت حاکی از وضعیت غیر عادی ، عدم روییت خشکی ، از کار افتادن قطب نماها یا چرخش سریع عقربه آنها و اطمینان نداشتن از موقعیتشان بود. این در حالی بود که شرایط جوی برای پرواز مساعد بود و خلبانان و دیگر سرنشینان افرادی با تجربه و ورزیده بودند. با وجود مدتها جستجو هیچ اثری از قطعه شکسته ، لکه روغن ، آثاری از اجسام شناور ، خدمه یا تجمع مشکوکی از کوسه‌ها دیده نشد. هیچ حادثه‌ای چه قبل و چه بعد از آن ، تا این حد حیرت‌آورتر از ناپدید شدن دسته جمعی هواپیماهای مذکور نبوده است. در حوادثی مشابه در این منطقه ‌قایقها و کشتیهایی مفقود شده‌اند (قربانیان مثلث برمودا)، در برخی موارد هم فقط خدمه و سرنشینان ناپدید گشته‌اند.

منطقه وحشت
همه روزه هواپیماهای متعددی بر فراز مثلث برمودا پرواز می‌کنند. کشتیهای بزرگ و کوچک در آبهای آن در حال تردند و افراد زیادی برای بازدید ، به این منطقه مسافرت می‌کنند، بدون آنکه اتفاقی بیفتد. از طرف دیگر ، در دریاها و اقیانوسها در سراسر دنیا ، کشتیها و هواپیماهای زیادی مفقود شده و می‌شوند. پس چرا فقط مثلث برمودا از بقیه مناطق تفکیک شده است. علت این است که اولا هیچ امیدی برای یافتن حتی اثر و نشانه‌ای وجود ندارد. ثانیا در هیچ منطقه دیگر چنین ناپدید شدنهای بی دلیل ، بیشمار و نامعلوم روی نداده و به این خوبی ثبت نشده است.
مشاهدات و گزارشات
در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شده‌اند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کرده‌اند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کرده‌اند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربه‌های قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بوده‌اند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع.
این پیامها رفته رفته ضعیف‌تر و غیرقابل تشخیص‌تر شده و یا سریعا قطع شده‌اند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شده‌اند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روییت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.
در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شده‌اند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایق‌های ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع بکار کرده‌اند.
در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. “خطری همانند یک خنجر هم اکنون … به سرعت می‌آید … ما نمی‌توانیم فرار کنیم …” در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد.

علل واقعه
علل فرضی طبیعی
توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارایه شده است که معمول‌ترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تا کنون بدست نیامده است.) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از:
جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی ، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها می‌شود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتیها و مفقود شدن آنها در آب می‌شود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست.
علل فرضی غیر طبیعی
دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرنده‌هایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمده‌اند، می‌تواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد.
یکی از عجیب‌ترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس ، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست ، ارایه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده می‌کردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها می‌گردد.
ام. ک. جساپ که یک فضانورد ، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام « در مورد بشقاب پرنده‌ها » ابزار می‌دارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا ، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط می‌دهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد می‌کنند که دارای طرحی یونیزه شده است و می‌تواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتیها گردد. او روی این سوال کار می‌کرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و می‌تواند باعث نامریی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی می‌دانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرنده‌ها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند.

داستانی عجیب
حادثه‌ای در اثر اختلال زمانی در فرودگاه میامی رخ داد که هرگز توضیحی قابل قبول برای آن وجود نداشته است. این واقعه مربوط به یک هواپیمای مسافربری بود که برای فرود در باند آماده بود و با رادار مرکز کنترل هوایی ردیابی می‌گردید که ناگهان ده دقیقه از صفحه رادار ناپدید شد و سپس دوباره ظاهر گشت. هواپیما بدون هیچ واقعه‌ای فرود آمد و خلبان و خدمه از آنچه افراد پایگاه می‌گفتند ابراز تعجب کردند، زیرا تا آنجا که به خدمه مربوط می‌شد، هیچ اتفاق غیر عادی نیفتاده بود. جالب این که ساعتهای همه آنها حدود ده دقیقه از زمان واقعی عقب‌تر بود. در حالی که هواپیما درست ۲۰ دقیقه قبل از این واقعه وقت اصلی را کنترل کرده بود و در آن هنگام هیچ اختلاف زمانی وجود داشت.
آیا مثلث برمودا و نقاط مشخص دیگر به صورت ماشینی عظیم عمل می‌کنند تا اختلالاتی بوجود آورند؟
آیا آنها می‌توانند گردابهایی را چه در داخل و چه در خارج از جو بوجود آورند که اجسام و اشیا به داخل آنها بیفتد و به بعد زمان و مکانی دیگر منتقل شوند؟

گذشته و آینده برمودا
به نظر می‌رسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانه‌ها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبره‌ها» ، «مثلث شیطان» ، «مثلث مرگ» ، «دریای بدبختی» ، «گورستان آتلانتیک» نامیده می‌شده است.
شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو ۱۳ که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمی‌شود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمی‌یابد. البته در اغلب گزارشات ارایه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه می‌دارد.
دانشمند روسی مدعی کشف راز مثلث برمودا شد

دانشمند ژیوفیزیک و نظراتش
یک دانشمند ژیوفیزیک ساکن شهر وارونژ روسیه مدعی کشف یک علت طبیعی برای حوادث ناگوار مثلث برمودا شد.
به گزارش ایسنا، ولادیسلاو بوکریف، در این زمینه گفت: ویژگی عجیب مثلث برمودا توسط طبیعت برنامه ریزی شده است. یکی از شعبات جریانات گرم گلف استریم، با گردش در جهت عقربه‌های ‌ساعت در منطقه دریای سارگاسوف، روی می‏دهد. این حرکت به یادآورنده پرتاب کننده دیسک است که در آغاز خود می‏چرخد و تنها در لحظه ای که بالاترین سرعت زاویه ای را به دست آورد، دیسک را به جلو پرتاب می‏کند.
به نظر وی وجود میکرو و ماکرو گودال‌هایی ‌در این منطقه، مولد آشفتگی‌های ‌جاذبه ای و مغناطیسی می‏باشد که در نتیجه آن دستگاه‌ها ‌از کار افتاده و ارگانیزم انسان سنگینی ای را تحمل می‏کند که گاهی مرگبار است.
وی می‏گوید: چون در این منطقه، گردش آب در جهت عقربه‌های ‌ساعت است، برمودا همانند گرداب، اشیا را به سمت خود می‏کشد، یعنی بردار جاذبه به سمت عمق دریا و مرکز زمین است. برمودا برای وسایط نقلیه هوایی و دریایی تنها در زمان وقوع جزر در دریا خطرناک است. در این فاز، ابتدا گودال‌های ‌آبی و پس از آن گودال‌های ‌هوایی پدیدار می‏شوند. این وضعیت همانند فنجانی است که به طور ناگهانی انتهای آن را باز کنند. آب به سمت شکاف حرکت می‏کند و حرکتی گردشی به خود می‏گیرد و در امتداد خود، جریان هوا را می‏راند. این دانشمند ژیوفیزیک روسیه می‏افزاید: با دانستن فاز جریان مد و ویژگی تشکیل جریانات، می‏توان روشی را ایجاد کرد که وقوع حادثه را در این مثلث ناآرام، همچنین در سایر نقاط خطرناک جهان هشدار دهد.



نويسنده :
منبع : www.academist.ir