۳/۰۵/۱۳۸۶

خصوصيات يك تلسكوپ خوب

در چند سال اخير به دليل فعاليت مراکزي که به طور تخصصي به ارائه ابزارها و منابع مورد نياز رصدگران آسمان پرداخته اند، تنوع و فراواني ابزارهاي رصدي موجود در ايران رشد چشمگيري داشته است.
وقتي در سال 1372 پس از مدتي رصد با چشم غيرمسلح و دوربين دوچشمي به دنبال خريد نخستين تلسکوپ خود بودم، تلسکوپ 6 سانتيمتري «کهکشان» را، که در مجله نجوم آگهي آن را يافتم، ابزاري فوق العاده مي دانستم که با آن به روياهاي خود در آسمان دست مي يابم. در آن سالها جستجوي تلسکوپ مناسب که با بودجه کم يک رصدگر تازه کار جور باشد دشوار بود. اگر آگهي آن در صفحات مجله نجوم پيدا نمي شد، به پرسه زدن در بازار ختم مي شد.
وقتي در سال 1378 آماري از تلسکوپهاي موجود در ايران تهيه کرديم، شمار اپتيک هاي 5 اينچي (12.5 سانتي متري) و بزرگتر، که استفاده مي شدند، فقط به حدود 50 عدد در سراسر کشور مي رسيد. تصور مي کنيد آمار امروز چگونه باشد؟ صدها تلسکوپ 4 تا 6 اينچي آماتوري در اختيار رصدگران ايراني است و بيش از صد تلسکوپ 8 تا 10 اينچي و شماري نيز تلسکوپهاي بزرگتر که اغلب در رصدخانه ها و انجمن هاي نجوم استفاده مي شوند.
ارائه تلسکوپهاي متنوع آماتوري علاوه بر اين که سبب رشد نجوم آماتوري و علاقه به رصد آسمان شده است، انتخاب تلسکوپ مناسب را براي علاقه مندان تازه کار و افرادي که نخستين تلسکوپ خود را تهيه مي کنند دشوار کرده است.
در اينجا علاوه بر اين که با انواع تلسکوپ هاي موجود در ايران آشنا مي شويد، از معيارهاي شناسايي يک تلسکوپ و روابطي ساده براي تعيين توان تلسکوپ در نشان دادن جزئيات کوچک، اجرام کم نور يا اجرام گسترده، عکسبرداري و ... مطلع مي شويد.
بزرگنمايي معيار نيست!
مقدار بزرگنمايي نخستين سوالي است که علاقه مندان تازه کار در بررسي يک تلسکوپ مطرح مي کنند. اين سوال نادرستي است. برخلاف اغلب دوربين هاي دوچشمي که بزرگنمايي ثابتي دارند، در تلسکوپ ها با تعويض چشمي بزرگنمايي را به راحتي تغيير مي دهيم (چشمي عدسي است که در محل خروج نور، يعني کانون تلسکوپ، براي ايجاد بزرگنمايي و تصوير نهايي قرار مي گيرد). به طور نظري بزرگنمايي را تا هر چقدر بخواهيد مي توانيد افزايش دهيد. پس فريب بزرگنمايي هاي چشمگيري را که روي جعبه تلسکوپ هاي کوچک نوشته مي شود، نخوريد. بزرگنمايي هر تلسکوپ دست شماست. بزرگنمايي از رابطه ساده تقسيم فاصله کانوني تلسکوپ به فاصله کانوني چشمي به دست مي آيد. پس هرچه فاصله کانوني چشمي کمتر باشد (يعني از چشمي کوچک تري استفاده کنيد) بزرگنمايي بيشتر مي شود. اما آيا به راستي بزرگنمايي همه جا نياز است؟
شايد در رصد گودال هاي ماه يا حلقه هاي زحل افزايش بزرگنمايي مفيد باشد، اما در رصدهايي مانند جستجوي يک کهکشان کم فروغ بزرگنمايي يعني شکست! با افزايش بزگنمايي ميزان نوري که به چشم شما مي رسد کاهش مي يابد، تصوير کم نور و ناواضح مي شود.
هر چه قطر لوله تلسکوپ شما يا «گشودگي» آن بيشتر باشد نور بيشتري گردآوري مي کنيد و مي توانيد در بزرگنمايي هاي بيشتر تصوير را نوراني و واضح ببينيد. پس مهمترين معيار يک تلسکوپ را شناختيم: گشودگي يا قطر دهانه تلسکوپ؛ يعني همان قطر عدسي شيئي يا آينه اوليه تلسکوپ که نقش گردآوري نور را دارد. به طور مثال يک تلسکوپ 10 سانتيمتري (4 اينچي) را با تلسکوپ 20 سانتي متري (8 اينچي) مقايسه کنيم. اگر مساحت آينه هاي اصلي آن دو را بر هم تقسيم کنيم مي بينيم که تلسکوپ 20 سانتيمتري 100 بار بيشتر از 10 سانتيمتري توان گردآوري نور را دارد. توان گردآوري نور در تلسکوپ ها و دوچشمي ها از رابطه ساده "گشودگي تقسيم بر قطر عدسي چشم" به توان 2 به دست مي آيد که حداکثر گشودگي چشم انسان را مي توان 7 ميليمتر در نظر گرفت. به طور مثال يک تلسکوپ 150 ميليمتري (6 اينچي) 460 برابر چشم انسان نور گردآوري مي کند. اين تلسکوپ يک کهکشان کم فروغ را چهاربار روشن تر از يک تلسکوپ 3 اينچي نشان مي دهد.
علاوه بر اين افزايش گشودگي تلسکوپ، توان ما در تفکيک را نيز بيشتر مي کند. نسبت گشودگي (به ميليمتر) به عدد 125 حداکثر زاويه تفکيک پذير را به ثانيه قوس به دست مي دهد که البته در عمل آشفتگي جوي مانع رسيدن به آن مي شود. به طور مثال با يک تلسکوپ 6 اينچي مي توان گودالهايي تا 1.5 کيلومتر را تفکيک کرد که اندازه آنها نصف گودالهايي است که با تلسکوپ 3 اينچي در همان بزرگنمايي و شرايط جوي تفکيک مي شود.
بازگرديم به بزرگنمايي. اگر دهانه تلسکوپ را افزايش دهيم چقدر قدرت ما را در افزايش بزرگنمايي، تا پيش از آنکه تصوير ناواضح شود، بيشتر مي کند؟ اين ضريب ساده را به خاطر بسپاريد: 50 برابر به ازاي هر 2.5 سنتيمتر يا هر اينچ از دهانه تلسکوپ.
پس حداکثر بزرگنمايي مفيد تلسکوپ 4 اينچي 200 برابر و براي تلسکوپ 8 اينچي 400 برابر است (بدون درنظرگرفتن آشفتگي هاي جوي که تصوير را در بزرگنمايي هاي زياد ناواضح مي کند). بنابراين اگر روي جعبه تلسکوپ کوچکي در بازار ديديد که با خط درشت نوشته شده «750X» يا اعدادي در اين مرتبه، از خريد چنين ابزاري که کارخانه آن به فهم شما احترام نگذاشته است، پرهيز کنيد! با چنين تلسکوپهاي 6 يا 7 سانتيمتري کوچکي، که در ويترين فروشگاههاي لوازم تحرير يا دوربين و لوازم عکاسي مي يابيد، بزرگنمايي مفيد، اگر اپتيک تلسکوپ سالم و دقيق باشد، حداکثر 100 تا 150 برابر است.
تلسکوپهايي با عدسي کوچکتر از 6 سانتيمتر که ممکن است در بازار بيابيد اغلب در سطح يک اسباب بازي ارزان قيمت ساخته شده اند و تهيه ابزار کوچکتر از 6 سانتيمتر توصيه نمي شود. گرچه زماني يک تلسکوپ 6 سانتيمتري ابزاري مناسب براي شروع بود، امروز اپتيک متداول براي شروع رصد آسمان در ايران تلسکوپ شکستي 8 تا 10 سانتيمتري يا بازتابي 10 تا 15 سانتي متري (4 تا 6 اينچي) است.
اندازه دهانه تلسکوپ هاي شکستي مرسوم است که به سانتيمتر گفته شود و تلسکوپهاي بازتابي و کاتاديوپتريک (ترکيبي) به اينچ. در نجوم آماتوري امروز ايران دسته بندي تلسکوپ هاي کوچک، متوسط و بزرگ آماتوري را مي توان اينطور دانست: کوچکتر از 15 سانتيمتر (6 اينچ) تلسکوپ کوچک، بين 15 تا 20 سانتيمتر (6 تا 8 اينچ) تلسکوپ متوسط و بزرگتر از 20 سانتيمتر تلسکوپ بزرگ (10 اينچ و بزرگتر).
اگر گشودگي يا مقدار دهانه تلسکوپ را مهمترين معيار بدانيم، دومين معيار فاصله کانوني (F) است. در تلسکوپ هاي شکستي و بازتابي ساده فاصله کانوني تقريبا برابر طول لوله تلسکوپ است. فرض کنيد دو تلسکوپ 15 سانتيمتري يکي با فاصله کانوني 750 ميليمتر و ديگري 1500 ميليمتر پيش روي شماست. کدام را انتخاب مي کنيد؟
با دانستن فاصله کانوني و قطر دهانه، نسبت کانوني را به دست مي آوريم:
فاصله کانوني تقسيم بر قطر دهانه = f
تلسکوپ کوتاه کانون ما در مثال بالا داراي f/5 و تلسکوپ بلند کانون ما داراي f/10 است. آنهايي که با عکاسي آشنا باشند مي دانند که اين f همان ديافراگرم عدسي دوربين است و وقتي بدنه دوربين خود را به تلسکوپي با f/5 وصل مي کنيد يعني در حال عکاسي با عدسي تله اي به فاصله کانوني آن تلسکوپ با ديافراگم برابر نسبت کانوني تلسکوپ هستيد. پس بديهي است که در عکاسي با تلسکوپ f کم، يعني ورودي نور بيشتر و نوردهي کوتاه تر، - البته چون هيج فايده اي را بي ضرر نمي يابند - با کاهش f وضوح تصوير و دقت فوکوس در رصدهايي با بزرگنمايي زياد کم مي شود.
پس هرچه نسبت کانوني کمتر باشد، تلسکوپ شما در گروه اپتيک هاي «سريع» قرار مي گيرد که در عکاسي و رصد اجرام کم فروغ غير ستاره اي مثل سحابي ها و کهکشانها ايده آل است. f/10 و بيش از آن در دسته تلسکوپهاي «کند» قرار مي گيرد که براي رصد و عکاسي اجرام درخشانتر مناسب اند (مگر آنکه در مواردي ابزار جانبي براي کاهش f به آنها افزوده شود). با تلسکوپهاي سريع (اغلب f/4 تا f/5) براي افزايش بزرگنمايي بايد از چشمي با فاصله کانوني بسيار کم استفاده کرد. ابن تلسکوپها اگر از اپتيک بسيار دقيقي برخوردار نباشند در بزرگنمايي زياد براي رصد جزييات سياره اي تصوير محوي دارند، در حالي که تلسکوپهاي کند براي چنين رصدهايي فوق العاده اند. پس انتخاب شما وابسته به موضوعات رصدي است که به آنها علاقه منديد. اگر قرار است بيشتر زير آسمان شهر به رصدهاي ماه و سيارات و ستاره هاي دوتايي بپردازيد، f زياد بهتر است اما اگر دلباخته رصد و عکاسي از کهکشان ها، سحابي ها و اجرام گسترده غيرستاره اي مانند سحابي جبار و خوشه پروين هستيد و ابزارتان را دست کم هر دو سه ماه يک بار زير آسمان تاريک مي بريد f کم را انتخاب کنيد. انتخابي ميان اين دو، تلسکوپي با نسبت کانوني f/6 تا f/8 است.
با دانستن فاصله کانوني تلسکوپ خود مي توانيد تخمين بزنيد که اجرامي در ميدان ديد تلسکوپ شما ديده مي شوند. اندازه گيري ميدان ديد تصويرتان ساده است. فرض کنيم دو تلسکوپ با فاصله کانوني ۵۰۰ و ۱۵۰۰ ميليمتر در اختيار است. اول چشمي را انتخاب کنيد. فرض کنيم چشمي ۲۰ ميليمتر بيشترين فاصله کانوني است که داريد (بزرگترين چشمي شما). براي شروع رصد و جستجوي جرم مورد نظر همواره از چشمي با بيشترين فاصله کانوني استفاده کنيد زيرا کمترين بزرگنمايي و البته بيشترين ميدان ديد را دارد. در نتيجه موضوع رصدي سريعتر به دام مي افتد. خوب با تلسکوپ f=500 ميليمتر شروع کنيم. بزرگنمايي با چشمي ۲۰ ميليمتر فقط ۲۵ برابر است. وسعت ميدان ديد به درجه از رابطه ساده
ميدان ديد ظاهري تقسيم بر بزرگنمايي
به دست مي آيد. ميدان ديد ظاهري چشمي وقتي آن را به تنهايي مقابل چشمانتان مي گيريد تا نماي کوچک شده محيط اطراف را در عدسي ببينيد مشخص است. روي بسياري از چشمي ها اين عدد نوشته مي شود و اگر هم نبود، اغلب چشمي هاي مرغوب داراي ميدان ديد ظاهري ۵۰ درجه اند (چشمي هاي گران قيمت وايد و ابروايد ميدان ديد ظاهري بيشتري دارند). پس ۵۰ تقسيم بر ۲۵ ميدان ديد ۲ درجه را نشان مي دهد. با چنين ميدان ديدي سراسر خوشه پروين يا تمام سحابي جبار و سحابي همسايه آن M43 در تصوير ديده مي شود. اما در عوض براي رصد جزييات سياره اي به چشمي با f بسيار کم نياز داريد که ممکن است کيفيت لازم را نداشته باشند. حالا نوبت به تلسکوپ دوم مي رسد. با همان چشمي ۲۰ ميليمتر ميدان ديد شما دو سوم درجه خواهد بود و حالا بهتر است موضوعات رصدي کوچکتري را انتخاب کنيد.
منجمان آماتور با توجه به اين موضوعات نتيجه گرفته اند که تلسکوپهايي با نسبت کانوني f/5 تا f/8 ابزاري همه کاره اند. تلسکوپهاي بازتابي ۵ تا ۸ اينچي با چنين نسبت کانوني اي و بهاي بسيار کمتر نسبت به تلسکوپ همتراز کاسگرين يا شکستي متداول ترين انتخاب منجمان آماتورند.
انواع تلسکوپ ها از نظر اپتيک
سه نوع اصلي تلسکوپ ها شکستي، بازتابي و کاتاديوپتريک (ترکيبي) است. تفاوت اصلي آنها در مسير نور در لوله تلسکوپ و محل کانون است. در شکستي ها، که ساختاري به سادگي تلسکوپ گاليله دارند، کانون تلسکوپ و محل قرارگيري چشم در انتهاي لوله است. در اين تلسکوپ ها براي ديدن اجرام بالاي سر نياز است که يک منشور يا آينه تخت با زاويه ۴۵ درجه، نور را به سمت بالا بفرستد. به اين ابزار جانبي چپقي مي گوييم. در بازتابي هاي ساده (نيوتني) که اغلب تلسکوپهايي با فاصله کانوني کم (سريع) هستند، به جاي عدسي شيي در سر لوله، آينه اي در انتهاي لوله مسوول گردآوري نور است. در عوض کانون تلسکوپ و محل قرارگيري چشم در سر لوله است و ديگر نيازي به استفاده از چپقي براي ديدن مناظر بالاي سر نيست.
تلسکوپ‌هاي شکستي کوچک برپايه سمت - ارتفاعي براي رصد مناظر زميني نيز استفاده مي‌شوند، اما کاربري تلسکوپ‌هاي بازتابي بيشتر رصد آسمان است. وقتي با دوربين دوچشمي به آسمان يا مناظر زميني نگاه مي‌کنيد تصاوير وارونه يا برگردان نيستند، همان طور که با چشم مي‌بينيد ديده مي‌شوند اما در تلسکوپ اين طور نيست و هم وارونگي و هم برگردان بودن تصوير اتفاق مي افتد. در تلسکوپ هاي شکستي، چپقي قرار گرفته در انتهاي لوله تصوير وارونه را درست مي کند اما تصوير، برگردان جانبي است. در بازتابي هاي نيوتني، هم وارونه و هم برگردان جانبي است و در کاسگرين ها (نوع ترکيبي) نيز از چپقي استفاده مي شود فقط برگردان جانبي است (البته براي رفع اين موضوع عدسي مستقيم کننده وجود دارد تا در نيوتني ها نيز بتوان تصوير مستقيم را براي مشاهده مناظر زميني ديد اما در رصدهاي نجومي کاربرد چنداني ندارد).
اما نوع ترکيبي تلسکوپ‌ها، يعني کاتاديوپتريک، تقريبا از دهه 1930 وارد جامعه نجوم آماتوري شد و در يکي دو دهه اخير منجمان آماتوري که توان خريد تلسکوپ‌هاي گران‌تر را دارند بسيار از آن استقبال کرده‌اند. متداول‌ترين نوع تلسکوپ ترکيبي، تلسکوپ‌هاي کاسگرين است. در طراحي خلاقانه آنها نور به آينه اوليه در انتهاي لوله مي‌رسد. سپس در سر لوله به آينه ثانويه محدب مي‌رسد و به سوي آينه اصلي باز مي‌گردد تا از سوراخي در مرکز آن به محل کانون و قرارگيري چشم در انتهاي لوله تلسکوپ در پشت آينه اوليه برسد؛ يعني محل قرارگيري چشم مانند تلسکوپ‌هاي شکستي است و در نتيجه براي رصد بالاي سر به چپقي نياز است.


در اين طراحي رفت و برگشت نور در لوله از يک طرف و قرارگيري آينه محدب ثانويه به جاي آينه تخت از سوي ديگر سبب کاهش طول لوله مي‌شود در حالي که نسبت کانوني تلسکوپ کم نمي‌شود و تصاوير دقيق ايجاد مي‌شود. قياس کنيد تلسکوپ بازتابي نيوتني و کاسگرين را که هر دو به فاصله کانوني 1000 ميليمترند در حالي که لوله تلسکوپ نيوتني يک متر طول دارد، طول تلسکوپ کاسگرين فقط 30 سانتيمتر است. مزيت اين تلسکوپ‌ها ارائه f بالا با لوله‌اي کوتاه، دقت و امکان حمل و نقل آسان است اما نورانيت تصوير اغلب از اپتيک بازتابي‌اي به همان اندازه کمتر است و از سوي ديگر بهاي زياد تلسکوپ‌هاي کاسگرين بزرگ به نسبت نيوتني‌هاي بزرگ، منجمان آماتور با بودجه محدود را از خريد آنها منصرف مي‌کند.
اين نوع تلسکوپ‌ها به دو دسته اصلي اشميت - کاسگرين و ماکستوف کاسگرين تقسيم مي‌شوند. در هر دو يک تيغه تصحيح کننده شيشه‌اي به سر لوله اضافه شده است که خطاي کروي آينه‌ها را کاهش مي‌دهد (اين مزيت بزرگي نسبت به تلسکوپ‌هاي نيوتني است). علاوه بر اين تيغه از نشستن غبار و هوازدگي زياد آينه جلوگيري مي‌کند و اندود آلومينيوم آينه سالهاي بيشتري دوام مي‌آورد. در اشميت - کاسگرين تيغه تصحيح کننده تقريبا مسطح به نظر مي‌رسد و نسبت کانوني تلسکوپ‌هاي ارائه شده در اين نوع اغلب نزديک به f/10 است.
در ماکستوف - کاسگرين تيغه تصحيح کننده عدسي مقعري است که آينه ثانويه نيز بر سطح درون آن به صورت اندود بازتاب کننده‌اي قرار مي‌گيرد. با نسبت کانوني زياد (اغلب f/11 تا f/14) خطاي کروي در اين تلسکوپ‌ها بسيار کمتر است و وقتي تصوير را فکوس يا کانوني مي‌کنيد بسيار تيز و دقيق ديده مي‌شود. همچنين آينه ثانويه همواره با آينه اوليه هم خط است و مانند نيوتني‌ها و اشميت - کاسگرين‌ها نيازي به هم خط کردن آن پس از حمل و نقل نيست. اما نسبت کانوني زياد ماکستوف‌ها در کنار دقت فوق‌العاده‌اي که در رصدهاي خورشيد، ماه و سيارات، ستاره‌ها و اجرام فشرده غيرستاره‌اي دارند، کاربرد آنها را در رصد و عکاسي از اجرام کم نور غيرستاره‌اي و اجرام گسترده‌اي مثل خوشه‌هاي باز و سحابي‌هاي پراکنده کمتر مي‌کند؛ مگر انواع خاص و کميابي از ماکستوف‌ها که با f کمتري ساخته مي‌شوند.
شکستي يا بازتابي؟
انتخاب تلسکوپ شکستي يا بازتابي وابسته به موضوعات رصدي، محل رصدهاي شما و بودجه‌تان است.
کاستي‌هاي تلسکوپ شکستي:
از زماني که نخستين تلسکوپ‌‌هاي شکستي در دوران گاليله وارد عرصه نجوم شدند، مشکل بزرگي پيش روي رصدگران بود: خطاي رنگ. خطا يا ابيراهي رنگي حاصل شکست نور در عدسي شيئي تلسکوپ است. چون ضريب شکست طول موج‌هاي مختلف نور مرئي از بنفش تا سرخ فرق مي‌کند، آنها به جاي اين که در يک نقطه کانوني شوند، چند کانون ايجاد مي‌کنند.
اکنون بسياري از تلسکوپ‌هاي شکستي آماتوري از نوع آکروماتيک‌اند که عدسي شيئي ترکيبي خطاي رنگ کمتر مي‌شود اما حمل و نقل و کار با تلسکوپ نيز به دليل لوله بلند آن دشوارتر مي‌شود. براي رفع کامل خطاي رنگ، عدسي‌هاي ترکيبي آپوکروماتيک ساخته شدند. تلسکوپ‌هاي آپوکروماتيک (يا به اختصار آپو) بهترين انتخاب براي عکاسان نجومي و رصدگراني است که تصوير بسيار دقيق مي‌خواهند. اما بهاي يک تلسکوپ آپوکروماتيک معادل تلسکوپ آکروماتيک يا نيوتني با دهانه 2 تا 3 برابر آن است. به همين دليل تلسکوپهاي شکستي آپو بين رصدگران تازه کار چندان جايي ندارند.
برتري‌هاي تلسکوپ شکستي:
با وجود خطاي رنگ در انواع متداول شکستي‌ها، تضاد نوري قابل توجه تصوير، نماهاي دلنشين‌تري را از آسمان ارائه مي‌کند. چون مانند بازتابي‌ها آينه ثانويه‌اي بر سر تلسکوپ‌ نيست از تمام دهانه استفاده مي‌شود و علاوه بر اين در اپتيک‌هاي مرغوب شکستي ميزان افت نور در عدسي شيئي کمتر از اين مقدار در آينه اصلي تلسکوپ بازتابي است. به همين دو دليل شايد يک تلسکوپ 8 سانتيمتري شکستي را بتوان معادل 10 سانتيمتري بازتابي در گردآوري نور و روشنايي تصوير دانست و همين‌طور مي‌توان تناسباتي را براي اپتيک‌هاي کوچک‌تر يا بزرگتر ارائه کرد.
علاوه بر اين شکستي‌هايي با f کم آسان‌تر حمل و نقل مي‌شوند و به دليل شکل يکپارچه تلسکوپ آسان‌تر مي‌توان با آنها کار کرد. در کار با شکستي‌ها بر خلاف نيوتني‌ها ديگر نيازي به هم‌خط کردن آينه ثانويه و اوليه يا نگراني از بين رفتن پوشش آلومينيوم سطح آينه پس از چند سال نيستيم. در واقع اين تلسکوپ‌ها وقتي خريداري مي‌شوند ديگر نيازي به تنظيم، تصحيح يا تغييرات ندارند و رصدها با آن ساده و «کاربر دوستانه» است.
اگرچه خطاي رنگي در برخي رصدها و به ويژه در عکاسي نجومي آزار دهنده است، تلسکوپ‌هاي شکستي عاري از خطاي کروي آينه‌ها هستند.
کاستي‌هاي تلسکوپ‌ بازتابي:
خطا يا ابيراهي کروي نيز سبب مي‌شود نور گردآوري شده از آينه اوليه درست در يک نقطه کانوني نشود زيرا لبه‌هاي آينه نسبت به نواجي مرکزي آن نور را به يک نقطه مشترک نمي‌فرستند. به اين ترتيب وقتي به ميدان ديد نگاه مي‌کنيد در حالي که وسط تصوير واضح است، ستاره‌هاي لبه تصوير کشيده و گيسو مانند ديده مي‌شوند؛ به همين دليل آنها را خطاي گيسو نيز مي‌نامند. وقتي سعي مي‌کنيد با چرخاندن آرام پيج فوکوس لبه‌هاي تصوير را واضح کنيد مرکز تصوير ناواضح مي‌شود. شدت خطاي کروي وابسته به نوع اپتيک اينه اوليه است. در آينه‌هاي کروي بيشترين حد است، در آينه‌هاي سهموي کمتر و در آينه‌هاي هذلولوي (با بيشترين انحنا و گودي) کمترين حد است. اغلب تلسکوپ‌هاي بازتابي مرغوب داراي آينه‌هاي سهموي‌اند (معمولا فقط تلسکوپ‌هاي ترکيبي گران‌بهاي نوع ريچي - کريتين در حيطه آماتوري با آينه هذلولوي ساخته مي‌شوند). شدت خطاي کروي همچنين مي‌تواند به نسبت کانوني وابسته باشد. معمولا تلسکوپ‌هايي با f کم که مناسب عکاسي اعماق آسمان و رصدهاي بيرون شهرند خطاي کروي بيشتري دارند. از سوي ديگر بازتابي‌هاي با f زياد نيز دلخواه نيستند. زيرا بيشتر از حد بزرگ‌اند. پس بايد با خطاي کروي آنها کنار آمد.
وجود آينه ثانويه کمي باعث کاهش نور مي‌شود اما آن قدرها تاثيرگذار نيست. مهم‌ترين دردسر در بازتابي‌ها و تلسکوپ‌هاي ترکيبي مثل اشميت - کاسگرين، تنظيم آينه ثانويه است. اگر در يک شب رصدي به کشيدگي نور ستاره‌ها در سراسر ميدان ديد يا قرص سفيد مشتري بدون اينکه کمربندها و عوارضي روي آن مشخص باشد برخورديد، احتمالا مشکل شما در هم خط نبودن آينه ثانويه با اوليه است. سه پيچ تنظيم ( و يک پيچ بزرگ که نگهدارنده اصلي آينه است و تا حد امکان سراغ آن نرويد) روي اينه ثانويه قرار دارد. وقتي بسيار آرام آنها را حرکت دهيد مي‌بينيد که تصوير چگونه دقيق مي‌شود (براي اين کار ستاره را از فکوس خارج کنيد تا حلقه‌هايي از آن تشکيل شود. در حالت هم خطي کامل حلقه‌ها همه دايره‌اي و هم مرکزند). هم خط نبودن گرچه در رصد اجرام غير ستاره‌اي محو اثر چنداني ندارد براي رصدهاي سياره‌اي و ستارگان دوتايي بسيار مهم است.
مشکل ديگري که به مرور براي نيوتني‌ها رخ مي‌دهد هوازدگي اندود آلومينيوم آينه است که در حالت عادي معمولا 10 سال دوام مي‌آورد. در شهرهاي آلوده يا نواحي بسيار مرطوب کمتر مي‌شود، مگر انواع بسيار مرغوب بازتابي‌ها. البته اين مشکل چندان جدي نيست و مي‌توان آينه‌ را در کارگاه هاي اپتيک دوباره اندود کرد (در ايران بخش اپتيک جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران و صنعتي شريف و صنايع اپتيک ايران صاايران اين کار را انجام مي‌دهند). همچنين مي‌توان آينه غبار گرفته يا چربي گرفته را شست. آينه اوليه باز مي‌شود و در محلولي با 70 درصد الکل و 30 درصد آب مقطر شسته مي‌شود و بعد به مرور خشک مي‌گردد
برتري‌هاي تلسکوپ بازتابي:
نداشتن خطاي رنگي مهمتر از همه است. اگر خطاي رنگ شديد در تصوير ديده شد يا از چشمي نامرغوبي استفاده مي‌کنيد يا به جاي آينه ثانويه منشور نامطلوبي به کار رفته است.
براي بيشتر رصدگران آسمان، آنچه بازتابي‌ها را متداول‌تر کرده است، کمترين هزينه به ازاي افزايش دهانه تلسکوپ است. به طور مثال با بودجه‌اي که يک تلسکوپ شکستي 10 سانتيمتري خريداري مي‌شود مي‌توان يک تلسکوپ 20 سانتيمتري (8 اينچي) بازتابي با پايه دابسوني تهيه کرد. نسبت کانوني کم تلسکوپ‌هاي نيوتني برتري ديگري است که آنها را به ابزار ايده‌آلي براي رصدهاي اعماق آسمان تبديل کرده است. از رصد سحابي‌ها و کهکشان‌ها تا جستجوي دنباله‌دارهاي جديد و ناشناخته، کشف ابرنواخترها و عکسبرداري از اعماق آسمان با اين ابزارها انجام مي‌شود و کماکان براي رصد سيارات و ماه نيز تا زماني که هم‌خط باشند، مطلوبند؛ يعني آنها ابزارهايي همه کاره‌ براي بودجه‌هاي محدود است که انتخاب بهتري را نمي‌توان براي رصدگراني يافت که تلسکوپي با دهانه متوسط يا بزرگ را جستجو مي‌کنند.
قرارگيري کانون آينه در سر لوله تلسکوپ مزيت ديگري است که نياز به چپقي يا خم شدن در زير تلسکوپ را بر طرف مي‌کند و همين موضوع امکان قرارگيري لوله تلسکوپ بر پايه‌هاي ساده، سبک و کم‌هزينه‌اي مانند پايه دابسوني را ميسر مي‌کند تا امکان تهيه تلسکوپ‌هاي بزرگ براي علاقه‌منداني با بودجه کم ميسر شود.
آشفتگي جوي يا خطاي اپتيکي؟
تصوير ناواضح هميشه به سبب خطاي اپتيکي رخ نمي‌دهد. گاهي فقط حاصل جو آشفته بالاي سر تلسکوپ با محيط است.

برگرفته از سایت هوپا