مارتين گريفيتس/ ترجمه: مريم جعفراقدمي: هنوز هم شرطبنديهاي قديمي ميان دانشمندان زنده است و بازار داغي ميان فيزيكدانان مدرن دارد.
اين شرطبنديها كه بر سر كشف و اثبات مسائل و نظريههاي علمي بين دانشمندان وجود دارد، يكي از ويژگيهاي جالب آنها را نشان ميدهد كه همان روحيه طنز در آنهاست.
در اوايل سال گذشته «يورگ هرش» ادعا کرد ايرادي در نظريه دماي پايين ابر رسانايي، يعني BCS يافته است كه در شرايط معيني قوانين لنز در الكترومغناطيس را نقض ميكند.
اين نظريهپرداز دانشگاه «سنديهگو» علاقه داشت كه ادعاي خود را به آزمون تجربي بگذارد، اما هيچ فيزيكدان تجربيكاري حاضر به انجام چنين آزمايشي نبود. اما هرش براي جلبتوجه ديگران و تهيه پول براي يك آزمايش راهحل جالبي پيدا كرد.
او بر روي وبسايت خود يك مساله چالشبرانگيز مطرح كرد و از حدود 500 فيزيكدان خواست اگر ادعاي او را قبول ندارند هر كدام 100 دلار شرط ببندند كه آزمايش نادرستي ادعاي او و بنابراين درستي BCS را اثبات خواهد كرد. هرش اولين فيزيكداني نيست كه يك چنين حقهاي سوار ميكند.
اين ماجرا تا سال 1600 به عقب بازميگردد، وقتي «يوهانس كپلر» شرط بست ميتواند معادله مدار مريخ به دور خورشيد را در عرض يك هفته به دست آورد.
متاسفانه اين كار براي او پنج سال به طول انجاميد كه البته شرط را باخت اما آن معادله را پيدا كرد. در قرن بيستم نيز پژوهشگران آزمايشگاههاي بل در كافه ساختمان خود يك كتاب شرطبندي را براي چندين دهه نگهداري ميكردند كه شرطهايي بر سر فيزيك، سياست و اقتصاد در آن ثبت ميشد.
در دهه 80 فيزيكدانان در مركز شتابدهنده خطي استانفورد در كاليفرنيا كتاب مشابهي براي ثبت اين چيزها درست كرده بودند. براي مثال مايكل پسكين نظريهپرداز، در شرطبندي با سيدني لرل بر سر وجود كوارك بالا و جرم آن، برنده شام شده بود.
بين فيزيكدانان امروزي استفن هاوكينگ به عنوان يك قمارباز مشتاق در مسائل علمي شناخته ميشود. دو سال قبل او يك شرط معروف را به جان پرسكيل از موسسه تكنولوژي كاليفرنيا باخت. او تاييد كرد كه اطلاعات ميتوانند از سياهچاله فرار كنند در حالي كه قبلا چنين چيزي را غيرممكن ميدانست.
اگرچه هاوكينگ در شرطبندي ديگر خود با گوردون كين از دانشگاه ميشيگان برنده شد. هاوكينگ عقيده داشت بوزون هيگز در آزمايش برخورددهنده بزرگ الكترون- پوزيترون در سرن كشف نخواهد شد.
همچنين به نظر ميرسد وضعيت او در شرطبندي مشابه ديگري روي ذرات در آزمايشگاه فرمي خوب باشد. در واقع به نظر ميرسد فيزيك ذرات جاي خوب و پرماجرايي براي قماربازان فيزيك باشد.
برخورددهنده بزرگ هادرون (LHC) كه سال آينده راهاندازي ميشود الهامبخش مباحثات بسياري در بين فيزيكدانان خواهد بود. تومازو دوريگو يك فيزيكدان ذرات از دانشگاه پادواي ايتاليا، در وبلاگ خود بر سر هزار دلار شرط بسته است كه LHC در پايان 2010 آشكار خواهد كرد هيچ فيزيكي «فراتر از مدل استاندارد» (مدل استاندارد فعلي در ذرات بنيادي) وجود ندارد. اين شرط را يك فيزيكدان ذرات به نام گوردون واتز و يك نظريهپرداز نظريه ريسمان به نام ژاك ديستلر نيز ادامه دادند.
انتظارهاي بلندمدت
اما چرا فيزيكدانها به شرطبندي علاقه دارند؟ در مورد داريگو (كه در وبلاگش اين موضوع را مطرح كرده است) اين كار بهمثابه نوعي سياست بيمه عمل ميكند. او به رغم اينكه فكر ميكند شرط را خواهد برد، ميگويد بسيار خوشحالتر خواهد بود اگر ببازد و مجبور شود آن پول را پرداخت كند.
در حقيقت بيشتر شرطها تنها يك نوع تفريح هستند، اما ميتوانند از خصومتهاي واقعي دانشگاهي نيز ريشه گرفته باشند. يعني از اين آرزو كه رقيب خود را با قرار دادن در چنين موقعيتي تحقير كنيد كه يا شكستشان دهيد يا پولشان را برنده شويد. يكي از معروفترين مثالها يك شرطبندي در سال 1980 بين جوليان سيمون، اقتصاددان و پل ارليچ، زيستشناس است.
موضوع شرط آنها بر سر قيمتها بود، ارليچ پيشبيني كرده بود در پايان آن دهه قيمت پنج فلز معين افزايش مييابد در حالي كه سيمون فكر ميكرد قيمتها پايين ميآيد. با پايين آمدن قيمت همه آن پنج فلز در سال 1990، ارليچ مجبور شد باخت خود را قبول كند و مبلغ توافق شده را به سيمون بپردازد. در واقع از در افتادن يك زيستشناس با يك اقتصاددان نتيجهاي جز اين هم انتظار نميرود.
كوين كلي، موسس مجله وايرد، با الهام از چنين شرطبنديهايي در سال 2001 بنياد شرطهاي بلندمدت را تاسيس كرد. اين بنياد شرطهاي طولانيتر از دو سال را روي موضوعات مهم علمي و اجتماعي تشويق ميكند. از شرطهاي مربوط به فيزيك در اين تشكيلات ميتوان به شرط جان هورگان، نويسنده علمي، با هيچوكاكو كه فيزيكدان نظريه ريسمان است نام برد.
شرط آنها بر سر آن است كه هيچكس تا سال 2020 به خاطر كار روي نظريه وحدت در فيزيك برنده جايزه نوبل نخواهد شد. اما در حالي كه شرطهاي طولانيمدت به بعضي چهرههاي بزرگ، شانس مطرح كردن ايدههاي خود را ميدهد، يك وبسايت اميدوار است بتواند با جمعآوري نظريات زياد كاربران ناشناس به پيشبينيهاي مفيدي دست پيدا كند.
رابين هانسون، يك اقتصاددان از دانشگاه جورج ماسون كه در ابتدا فيزيك خوانده بود مفهوم «ايده بازار» را در سال 1990 ابداع كرد.
او با وضع كردن «قيمت بازار» براي يك ايده خاص به مردم اجازه داد كه تصورات و ايدههايي را كه باور دارند بخرند و آنهايي را كه قبول ندارند بفروشند. اين ايده روي يك سايت عملي شد، به اين ترتيب كه قيمت ايدههاي خريد و فروش شده بين صفر (غيرممكن) و يك (قطعي) نوسان ميكند و معاملات با پول مجازي انجام ميشود.
براي مثال اين ادعا كه ثابت كيهانشناسي غيرصفر است در حال حاضر با قيمت 93/0 معامله ميشود، اما انجام همجوشي سرد تا سال 2015 تنها 15/0 قيمت دارد.
تام بل، يك حقوقدان آمريكايي ميخواهد بازار ايدهها را با پول واقعي راهاندازي ميكند. او پيشبيني ميكند قيمتهاي ايده بازار يك سيستم ارزيابي خوب براي رسانهها ميشود تا اهميت ادعاهاي مختلف علمي را بدانند.
كار هانسون الهامبخش راهاندازي يك ايده بازار در زمينه سياستهاي خارجي دولت آمريكا در سال 2003 شد. اگرچه اين بازار در عرض يك روز منحل شد، زيرا يك جنجال رسانهاي بر سر پيامدهاي اخلاقي شرطبندي بر سر ترورها و جنايتهاي تروريستي بالا گرفت. يك چنين تجربهاي درباره شرطبندي آنلاين در ايالات متحده ممكن است باعث از بين رفتن «ايده بازار»ها شود.
در حقيقت بريتانيا يكي از معدود كشورهايي است كه شرطبنديهاي غيرورزشي در آن قانوني است. واقعيتي كه باعث شد در سال 2004 شركت شرطبندي لادبروكز از آن بهره زيادي ببرد. آنها احتمالهايي را در قالب مجموعهاي از گزارههاي علمي مطرح كردند كه شامل كشف ذره هيگز و وجود حيات روي قمر زحل يعني تيتان بود.
اين شرطها بسيار محبوب شد تا جايي كه مشتريها به طور خاص 500 به يك عليه كشف امواج گرانشي تا سال 2010 شرط بستند اما در عرض دو هفته در يك حركت ناگهاني شرطها تا احتمال 10 به يك پايين آمد، احتمالا به اين دليل كه شركت لادبروكز مجبور نبود چيزي به آنها پرداخت كند.
اما در اين ميان تنها چيزي كه هرش ميخواهد، جمع كردن پول كافي براي انجام آزمايش خودش است. متاسفانه او تا به حال تنها توانسته است 340 دلار جمع كند. او ميگويد: در حوزه ابررسانايي به نظر ميرسد مردم در پسبيني خيلي خوب باشند، اما در پيشبيني نتايج آزمايشها زياد خوب نيستند.
پس از انجام آزمايش «پيشبيني»هاي بسياري انجام خواهد شد، حال نتيجه آزمايش هرچه كه ميخواهد باشد! اما چه خواهد شد اگر او بتواند اين پول را جمع كند و آزمايش را انجام دهد، اما شرط را ببازد؟ هرش در پاسخ به اين سوال ميگويد: «من به سوالات فرضي پاسخ نميدهم. من بازنده نخواهم شد.»
Physics world, Dec.2006
لينک
www.ideosphere.com