۴/۰۳/۱۳۸۶

اصطلاحات نجومي كه بايد بدانيد

مانند هر زمينه تخصصي ديگري، نجوم هم اصطلاحات مخصوص خودش را دارد. افراد تازه‌وارد به‌سرعت به‌عباراتي مانند «ثانيه قوس»، «قدر چهار» و «بُعد» برخورد مي‌كنند.

اما نااميد نشويد، اين اصطلاح‌ها را به‌خوبي ياد مي‌گيريد. در اينجا مروري سريع بر مهمترين اصطلاحات نجومي و مفاهيم آنها كه شما به ‌دانستن آنها نياز داريد، خواهيم داشت.

مقياس‌ها در آسمان

افراد مبتدي اغلب براي توصيف فواصل در آسمان دچار مشكل مي‌شوند. شما هم ممكن است در گفت‌وگويي مانند اين گفت‌وگو گرفتار شده باشيد: «آن دو ستاره را مي‌بيني؟ همان دو ستاره كه تقريبا هشت اينچ از هم فاصله دارند؟ بله، اما به‌نظر من شش فوت از هم فاصله دارند.»

مشكلي كه اينجا وجود داشت اين بود كه فواصل را در آسمان نمي‌توان با مقياس‌هاي خطي مانند فوت يا اينچ بيان كرد. روشي كه براي اين‌ كار وجود دارد، فاصله زاويه‌اي است.

ستاره‌شناسان ممكن است بگويند كه دو ستاره از هم 10 درجه ( ْ10) فاصله دارند. اين به ‌آن معناست كه اگر از چشم شما به ‌هر يك از آن ستاره‌ها، خطوطي رسم شوند، آن دو خط به ‌راس چشم شما يك زاويه ْ10 درجه تشكيل مي‌دهند. خيلي ساده!

مشت خود را در طول بازويتان قرار دهيد و از پشت آن با يك چشم خود نگاه كنيد. مشت شما از يك سو تا سوي ديگر تقريبا ْ10 از آسمان را مي‌پوشاند. نوك انگشت در طول بازو، حدود ْ1را مي‌پوشاند. عرض خورشيد و ماه هر كدام 1/2است. طول ملاقه دب‌اكبر ْ25 و از افق تا نقطه بالاي سر (سرسو، سمت‌الراس) هم ْ90 است. فاصله زاويه‌اي، تقسيمات كوچكتري هم دارد.

يك درجه از 60دقيقه قوس و هر دقيقه قوس هم از 60 ثانيه قوس تشكيل شده است. اگر دو جسم با فاصله يك ربع درجه از هم ظاهر شوند، ستاره‌شناسان ممكن است آن را به‌صورت 15 دقيقه قوس يادداشت كنند (به‌اختصار َ15). پرنورترين سياره‌ها معمولا فقط با جدايي زاويه‌اي چند ده ثانيه قوس از زمين ديده مي‌شوند.

يك تلسكوپ پنج اينچ مي‌تواند جزئياتي را با جدايي زاويه‌اي يك ثانيه قوس ( ً1) مشخص كند. اين مقدار، پهناي يك سكه يك پني است كه از فاصله چهار كيلومتري ديده شود (5/2 مايل).

مختصات آسمان

آسمان شب از زمين، مانند گنبد عظيمي به نظر مي‌آيد كه ستاره‌ها به‌سطح داخلي آن چسبيده‌اند. اگر زمين زير پاي ما ناپديد مي‌شد، آن‌گاه مي‌توانستيم ستارگان را در هر سوي خودمان ببينيم (و احساس هيجان‌انگيز معلق بودن در مركز يك كره پهناور و پرستاره را تجربه كنيم). ستاره‌شناسان موقعيت ستاره‌ها را به‌وسيله موضعي كه آنها روي كره آسمان دارند، تعيين مي‌كنند.

زمين را درحالي كه در مركز كره آسمان معلق است، مجسم كنيد و مدارهاي طول و عرض جغرافيايي را روي آن تصور كنيد، آنها را به‌سمت خارج باد كنيد تا روي سطح داخلي كره آسمان قرار بگيرند. حالا اين مدارها صفحه مختصاتي را روي آسمان فراهم آورده‌اند كه موقعيت هر ستاره‌اي را مشخص مي‌كند.

همان‌گونه كه طول و عرض جغرافيايي موقعيت هر نقطه روي زمين را مشخص مي‌كنند. در آسمان، عرض جغرافيايي، «ميل» و طول جغرافيايي، «بُعد» ناميده مي‌شود. اينها مختصات استاندارد آسمان هستند .ميل به ‌درجه، دقيقه قوس و ثانيه قوس شمالي (+)يا جنوبي (-) از استواي سماوي، تقسيم مي‌شود.

بعد با درجه تقسيم‌بندي نشده است، بلكه به‌ساعت‌ها (h)، دقيقه‌ها (m) و ثانيه‌هاي زماني (s)، از 0 تا 24 ساعت تقسيم مي‌شود. ستاره‌شناسان اين تنظيم را سال‌ها پيش وضع كردند، زيرا زمين هر دور كامل به‌ دور خودش را در حدود24 ساعت كامل مي‌كند. بنابراين كره آسمان، با صفحه مختصات ثابتي كه روي آن قرار دارد، به‌نظر مي‌آيد كه تقريبا هر 24 ساعت يك دور كامل را مي‌پيمايد.

ولي تغييرات كوچكي هم وجود دارند. مختصات سماوي يك ستاره بعد از گذشت سال‌ها، به‌تدريج تغيير مي‌كند كه اين تغييرات از تغيير جهت آهسته محور زمين در فضا كه حركت تقويمي نام دارد، ناشي مي‌شود.

زماني كه بُعد و مِيل در كتاب‌ها و اطلس‌ها داده مي‌شوند، شما اغلب تاريخ سالي مانند 20000 را ضميمه آنها مشاهده مي‌كنيد (لفظ 0.. به‌معناي زمان آغاز سال است: نيمه شب اول ژانويه). اين تاريخ زماني است كه تا آن هنگام، مختصات داده شده صحيح هستند. براي بيشتر اهداف آماتوري، اين ميزان تصحيح، چون خيلي ناچيز است، زياد مهم نيست.

درخشندگي

درخشندگي يك ستاره (يا هر چيز ديگري در آسمان) قدر ناميده مي‌شود. شما با اين اصطلاح زياد مواجه خواهيد شد. روش قدرسنجي حدود2100 سال پيش آغاز شد، يعني زماني كه ستاره‌شناس يوناني، ابرخس، ستاره‌ها را به ‌رده‌هاي درخشندگي تقسيم كرد و پرنورترين ستاره‌ها را «قدر اول» ناميد كه به‌سادگي، «بزرگترين» معني مي‌دهد.

ستاره‌هايي را كه كمي كم‌نورتر بودند، «قدر دوم» ناميد، يعني دومين مرتبه بزرگي و به‌همين ترتيب تا كم‌نورترين ستاره‌هايي كه مي‌توانست ببيند و آنها را قدر ششم ناميد. با اختراع تلسكوپ، رصدگران مي‌توانستند ستاره‌هاي حتي كم‌نورتر را هم ببينند.

به‌اين‌گونه قدرهاي هفت، هشت و9 هم اضافه شدند. امروز دوربين‌هاي دوچشمي مي‌توانند ستاره‌هايي از قدر9 و تلسكوپ‌هاي شش اينچ آماتوري قدرهاي 12 و13 را هم نشان دهند. تلسكوپ فضايي هابل ستارگاني از قدر30 را هم ديده كه تقريبا 10 ميليارد بار كم‌نورتر از كم‌نورترين ستاره‌هايي هستند كه با چشم غيرمسلح قابل مشاهده‌اند.

در سوي ديگر اين مقياس، به‌ نظر مي‌آيد كه بعضي از ستاره‌هاي قدر اول ابرخس، بسيار پرنورتر از بقيه هستند. براي اصلاح اين موضوع، اين مقياس حالا اعداد منفي را هم دربر مي‌گيرد. وِگا (Vega) از قدر صفر و شباهنگ، پرنورترين ستاره آسمان از قدر 4/1– مي‌درخشند.

زهره حتي از اين هم درخشان‌تر است و معمولا از قدر4- مي‌درخشد. ماه كامل هم از قدر 13- و خورشيد هم از قدر 27- مي‌درخشد.

فواصل

زمين در هر سال يك‌بار به‌دور خورشيد مي‌گردد و فاصله‌اش از خورشيد به‌طور ميانگين 150 ميليون كيلومتر يا 93 ميليون مايل است. اين فاصله يك واحد نجومي ناميده مي‌شود كه يك واحد سودمند و قابل‌استفاده براي اندازه‌گيري فواصل در منظومه شمسي است.

فاصله‌اي را كه نور در مدت يك سال طي مي‌كند، يك سال نوري ناميده مي‌شود. به‌ اين نكته توجه كنيد كه سال نوري مقياسي براي فاصله است نه زمان... درست مانند كيلومتر يا مايل. بيشتر ستارگان پرنور آسمان بين چند ده سال نوري تا چند هزار سال نوري از ما واقع شده‌اند. نزديك‌ترين ستاره به ‌ما، يعني آلفا-قنطورس، فقط 3/4 سال نوري از ما فاصله دارد.

كهكشان آندرومدا، نزديك‌ترين كهكشان بزرگ در آن سوي راه‌شيري، 5/2 ميليون سال نوري از ما فاصله دارد. ستاره‌شناسان حرفه‌اي اغلب از واحد ديگري هم براي بيان فواصل بزرگ استفاده مي‌كنند كه پارسك نام دارد.

يك پارسك برابر است با 26/3 سال نوري (در اينجا چيزي كه شما را واقعا شگفت‌زده مي‌كند، اين است كه يك پارسك فاصله ما از ستاره‌اي است كه به‌هنگام حركت زمين به‌ اندازه IAU به ‌دور خورشيد، اختلاف منظري برابر يك ثانيه قوس را نسبت به ‌پس‌زمينه ستارگان داشته باشد). يك كيلو پارسك برابر 1000 پارسك و يك مگاپارسك يك ميليون پارسك است.
خيلي سخت نبود، اين‌طور نيست!

Nojum.ir